سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و او را گفتند خردمند را براى ما بستاى فرمود : ] خردمند آن بود که هر چیزى را به جاى خود نهد . [ پس او را گفتند نادان را براى ما وصف کن ، گفت : ] وصف کردم . معنى آن این است که نادان آن بود که هر چیز را بدانجا که باید ننهد ، پس گویى ترک وصف ، او را وصف کردن است چه رفتارش مخالف خردمند بودن است . ] [نهج البلاغه]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» برای شهید محمد حسین سراجی

خبر کوتاه بود و پون پتک محکم

((محمد حسین پرید ))

پرسیدم دوباره بگو . گفت محمد حسین پرید . عرق سردی بر پیشانی ام نشست. باور نمی کردم. گیج شدم . زانوانم سست شد. همانجا کنار خیابان روی زمین نشستم. دیگر صدایی نمی شنیدم. حتی صدای کسی که از کنارم رد می شد و متوجه شرایطم شده بود را نشنیدم. قلبم به شدت می زد. و ناگهان اشگم سرازیر شد.( آقا چی شده؟ می تونم کمکتون کنم؟) صدای یک رهگذر بود با حالت خاصی از پشت پرده اشک نگاهش کردم و گفتم محمد حسین هم پرواز کرد. رهگذر با بهت نگاهی کرد و دور شد. حالا من بودم و همه خاطراتی که با محمد حسین در ذهنم مجسم می شد.

2 ماه قبل مانوری داشتیم در محدوده ی اتوبان قم گرمسار . هوا سرد بود منو که از دور دید گفت : (( می دونستم که می آیی مگه میشه مانور باشه و تو نباشی)) رفتم جلوتر دست داد . دستاش سرد مثل یه تیکه یخ بود. گفتم مگه دستکش نداری؟ گفت :(( مگه اینجا همه دستکش دارن؟))روز مانور اصلی فرا رسید. مسیری تقریباً  4 کیلومتری را باید به صورت رفت و برگشت تا محل اصلی مانور می رفتیم و برمی گشتیم . در طول مسیر با هم بودیم . دائماً در حال ذکر گفتن بود و گه گاه زمزمه هایی  با خود داشت. گفتم محمد حسین بلند تر بخون تا فیض ببریم. گفت : دلم خیلی برای سید کمال تنگ شده. خیلی بی معرفت بود. قرار نبود مارو تنها بذاره .( سید کمال کاظمی از برادران سپاه بود که در پادگان 19 دی به شهادت رسید.) و شروع کرد به زمزمه :(( عزیزان می روند نوبت به نوبت.........خوش آن روزی که نوبت من آید ....))

بعد گفت : (( می خوام برم سوریه بیا با هم بریم بالاخره تو تخصص قناسه و 12/7 داری و می تونی خیلی موثر باشی.)) گفتم محمد حسین تو برو اگه خوش مزه بود بیا و برای ما هم تعریف کن. گفت: (( من میرم و وقتی برگشتم دلت می سوزه ها بیا بریم .........)) و اون رفت و برگشت و دل همه را سوزاند دل همه را..............

خوشا بحالت محمد حسین

در اوج پروازت دعایمان کن تا دل کندن از این زمین خاکی را یاد بگیریم.

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( یکشنبه 94/11/18 :: ساعت 5:48 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]