سلام برادر شهيدم سلامي دوباره از دل سوزانم به تو
تو يي که التماس عاشق شدن از خدا داري
تويي که خود عاشقي و خبر از از عشق ميدهي چگونه خدايت را يافتي که احساس کردي هنوزعاشقش نشده اي؟
اي حسين مظلوم ما ، با خوني که از پيشانيت جاري شد ثابت کردي که دوست داري دل ديگران را شاد کني اگر چه خود ناشاد باشي
در خون خود طپيدي، درخاک نشستي ، برخاک نشستي،آسمان را خريدي ، زمين را فروختي ، بهشت را خريدي ، دنيا را فروختي ، عشق را خريدي ، دل ناپاک را فروختي، خاک را خريدي ، درخت را فروختي ، اب را خريدي ، سرسبزي باغ را فروختي ، باغبان را خريدي ، جور گل را کشيدي ، کل باغ را فروختي، خونت را دادي ازادي را خريدي ، سرت را دادي حجاب ما را خريدي ، جانت رادادي ناموس ما را خريدي.
برادرم رفتي و خاکريز را ساختي، کنار خاکريز خدا را خريدي
برخيز که انتقام را با امام منتقم از نامردان زمانه بگيري، چادرم را از دست غارتگران زمانه بگيري، اه مادر پير زمانه را از دست نامردمي ها بگيري، وصيت نامه ات را از دست بي سوادان زمانه بگيري، چفيه ات را از دست دزدان ناپاک زمانه بگيري، پلاک افتخارت را از دست تن پروران زمانه بگيري، خون پاکت را از پاي درختان ازخدا بي خبران زمانه بگيري، پيشاني بندعشقت را ازعاشقان بوالهوس زمانه بگيري، پيراهن يوسفيت رااز يعقوب دروغين زمانه بگيري
برخيز ..............