برادر شهيدم سلام
اي کبوتر شکسته بال اسمان خدا
نمي دانم امروزخدا از چه منظري به من نگريسته
نمي دانم امروز خورشيد مهربان نور خود را با دستان کدامين اسماني بر دل زميني من تابانيده
نمي دانم امروز دستان پر مهر کدامين مهربان بر سرم سايه گسترانده
امروز اين منم که هديه اي از جانب خدا به سويم رسيده آيا
برادرم ايا من گنهکار و روسياه لياقت اين هديه اسماني را دارم ؟
برادرشهيدم در اين شبهاي عزيز که همه دست به اسمان نياز گشوده اند با دستاني تهي اما با دلي اميدوار در خانه خدا را ميکوبم زيرا که نسيمي از جانب تو به کويم رسيده
شكر و صد هزار مرتبه شكر