سلام آسموني ، حالت خوبه ؟؟؟
خوش حالم از اين كه باز هم منو راهي كردي جمكران ...
دلت شاد باشه آسموني كه منو دلشاد كردي ...
قسمت آخر نوشتت رو كه مي خوندم ، ياد حرم امام رضا افتادم ....
روز خداحافظي هم عجله داشتم كه از قطار نمونم و هم دلم نميومد كه جدا بشم ، همينطور كه ميدويدم تند تند هم به عقب بر ميگشتم و دوباره به سمت حرم نگاه مي كردم و ميگفتم كه آخه چه جور دل بكنم ....
حال و هوام اون روز ديدني بود .آخر هم همونجا دلم رو اون گوشه كنارا جا گذاشتم و برگشتم .
حالا هي دلم منو صدا ميكنه ...
راستي بليط مشهدم براي تولد امام رضا جور شد ...
دعا كن كه حتما بتونم برم .
يا حق .