سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکیم نیست آنکه با کسی که از معاشرتش ناگزیر است پسندیده رفتار نمی کند، تا آن گاه که خداوند برایش راهی بگشاید . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» امروز من میهمانم و شما میزبان......

امروز من مهمانم و شما میزبان؛ چگونه از من استقبال می‌کنید؟

دوست دارم به نگاهی من را با راه عشق آشنا کنید؛

به چراغی راه رستگاری را نشانم بدهید و به جرعه‌ای از شراب معرفت سیرابم سازید

 و به دعایی امیدم بخشید.

هر بار که وصیتنامه شهیدی را می‌خوانم از خودم شرمنده می‌شوم؛

هر روزی که از برابر منزل شهیدی رد می‌شوم از خود خجالت می‌کشم؛

 هر‌ گاه که از جلوی تابلوی شهیدی می‌گذرم بر خود می‌لرزم که آیا شما از ما راضی هستید

و آیا ما آن گونه که باید به شما وفادار بوده‌ایم؟

آن روزهای سرشار از ایمان و اخلاص را با این روزهایی که ‌گاه به تزویر و ریا آلوده می‌شوند،

 مقایسه می‌کنم و تردید بر جانم می‌نشیند که مبادا از راهتان جدا شده باشیم!

   

آن سال‌های سراسر صداقت و پاکی را به یاد می‌آورم و این زمانه‌ای را که ‌گاه دروغ و دورنگی بر چهره‌اش چنگ می‌اندازد، می‌بینم و بر خود نهیب می‌زنم که مبادا امانت شما را از یاد برده‌ایم؟

آن روزگاری را که همه یکرنگ و همدل بودند، به یاد می‌آورم و این روزگاری را که به بی‌اخلاقی‌های سیاسی و اجتماعی آلوده شده‌اند، می‌نگرم که ناگاه کسی نهیبم می‌زند: این تذهبون؟

امروز چقدر نگرانم که مبادا صدای شما در میان این هیاهو‌ها گم شود؛ امروز چقدر دلشوره دارم که مبادا فراموش کنیم نان و نمک انقلاب را خورده‌ایم و در بستر جمهوری اسلامی آرمیده‌ایم.

مبادا فراموش کنیم رویش دوباره نخل‌های خم شده جنوب، سرافرازی دوباره کوه‌های غرب، خروش زیبای خلیج فارس و امنیت مرزهای شرقی همه از فداکاری و ایثار شماست.

یقین دارم که همواره راه روشنتان را زنان و مردانی ادامه خواهند داد و جوانان این نسل هستند که بی‌اعتنا به همه تهدید‌ها و تطمیع‌های فرهنگی راهتان را می‌پیمایند و با شناخت مسیری که برای آن از هستی خویش گذشتید، به آرما‌‌ن‌هایتان وفادار خواهند بود.

برادرهای مهربانم

گمنام‌های بزرگ

شما با صفا و صمیمیت با ما سخن می‌گفتید. با صداقت در میان مردم قدم می‌زدید. با تواضع به مردم سلام می‌کردید. با اخلاص در صفوف نمازهای جمعه و جماعت حاضر می‌شدید و لحظه لحظه‌هایتان با عشق به امام و اسلام و وطن و مردم می‌گذشت. به دنیا پشت پا زدید. خود را ندیدید و به بازاری رفتید که جان فروختید و بهشت خریدید.

... و امروز در کنار این همه مردان و زنانی که به زیارت خاک شما آمده‌اند و در میان عطر بوی گلابی که این مادر بر سنگ قبر‌هایتان می‌پاشد، از شما می‌خواهم دعا کنید که در گیر و دار حوادث روزگار، لحظه‌ای از راه مستقیمی که شما جان بر سر آن باختید غافل نشویم.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( جمعه 91/11/20 :: ساعت 5:21 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]