سلام برادر مهربانم
نميدونم چي بايد بنويسم ،بذار اينقدر بخونم تا مشامم پر بشه از عطر گل ياس .
امشب مثل هر شب گريه كردم اينجااااااااااااا
ولي با شباي ديگه فرق داشت ، امشب اشك شوق ريختم .
حس ميكنم آقامون ، حرفاي منو ميشنوه .
همين كه عشق جمكرانش منو ميكشونه اينجا ، برام يه دنياست .
پس فهميده اون نيمه شب هايي كه روبروي حرمش نشستم ، عاشقم كرده .
از اين به بعد دل باران هم با توئه ،اين دل گناهكار رو هم با خودت يدك بكش ، شايد به واسطه برادر خوبي مثل تو ، آقا نظر لطفي هم به من بكنه .
مرا درياب كه دل درياييم بي تو مرداب است ...
ياحق .