• وبلاگ : زمينيان آسماني
  • يادداشت : قنوت هاي التماس
  • نظرات : 1 خصوصي ، 17 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    سلام برادر خوبم

    ديشب خسته و دل شكسته از دنيا ، مستاصل و درمانده ، توي اتاقم نشسته بودم .مفاتيح و قرآن رو كنارم گذاشته بودم و نمي دونستم از كجا و چه جور شروع كنم .گريه امونم رو بريده بود ،درونم مي سوخت و دنبال آبي بودم براي رفع اين سوزش درون .

    توي همچين شبي دچار بهت شده بودم ، نياز به يه تلنگر داشتم .

    وقتي اس ام اس شما رو خوندم ، حس كردم خدا شما رو وسيله ي اين تلنگر قرار داده ،

    ديشب وقتي با من حرف زديد ، وقتي اون دلنوشته ي زيبا رو خونديد ،حس كردم خدا با منه ، ديشب به من تلنگر زديد ،باران امشب شب دعاست ،دعا يادت نره ،از جمكران گفتيد و من حس كردم كه آقايم با منه ،

    ديشب حس كردم اومدم جمكران و نامه نوشتم و انداختم توي چاه ...

    وقتي با شما صحبت كردم ،آتش درونم بر من سرد شد ،و چه حس آرامشي به من دست داد و شروع كردم به خواندن دعاي جوشن كبير ...

    توي همون خط اول ... سبحانك يا لا اله الا انت ،الغوث الغوث خلصنا من النار يا رب ... از ته دل براي همه ي بيماران به خصوص بيمار شما دعا كردم .

    بعد سحر وقتي خوابيدم ، خواب خونه ي خدا رو ديدم ...

    خدايا ممنون به خاطر همه ي خوبي هات و عذر به خاطر همه ي بدي هام .