سفارش تبلیغ
صبا ویژن
تقدیر بر تدبیر چیره شود چندانکه آفت در تدبیر بود . [ و این معنى در پیش آورده شد با تعبیرى مخالف این الفاظ ] . ( شماره ) . [نهج البلاغه]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» انقلاب اسلامی ایران و بیداری مسلمانان

روزی که انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 به پیروزی رسید، نوری به جهان ظلمت‌زده معاصر تابیده شد که روشن بود که از نتایج سحر است و باید منتظر بود تا صبح دولتش بدمد. همین نکته باعث شد که از همان ابتدا با چالش‌های بسیاری مواجه شود، توطئه‌هایی که هرکدام می‌توانست انقلاب‌های بزرگی را از پا دربیاورد، اما انقلاب اسلامی نه تنها نابود نشد، که قوی‌تر هم گردید.


راستی چه عاملی استکبار جهانی را به مقابله همه‌جانبه با انقلاب اسلامی کشانده آن‌ها می‌دانستند قدرت جدیدی در حال شکل‌گیری است که دنیای بسته‌ای را که غربیان به وجود آورده و همه جهانیان را به آن دعوت می‌کنند، نفی می‌کند و راه و دنیای جدیدی مطرح می‌کند که نورانی است نه ظلمانی. راه و دنیایی که مبتنی بر دین و اندیشه دینی است و این درست تقابل با همه دعوت مدرنیته بود. چنان شد که  انقلاب اسلامی از ابتدا خود را به عنوان قدرتی مطرح کرد که در برابر همه حاکمیت غرب ایستاده و همگان را به اسلام ناب دعوت می‌کند، این به معنای نفی همه حاکمیت غرب و مدرنیته و به وجود آوردن نظمی نوین در جهان معاصر بود که ستم و فساد دنیای معاصر را برنمی‌تابد. همین نکته دلیل بیداری اسلامی شد.


جوامع اسلامی که در سدهای نوزدهم و بیستم کاملاً به عنوان مستعمره‌های دولت‌های زورگوی اروپایی و امریکایی درآمده بودند، در بی‌هویتی و آشفتگی کامل و همه‌جانبه به سر می‌برند، در این وضعیت جریان روشنفکری این کشورها نسخه‌های نادرستی تجویز می‌کردند که نه تنها درمانی بر دردهای این جوامع نبود، بلکه بر بیماری آن‌ها که استعمارزدگی و دوری از اصالت اسلامیشان بود، می‌افزود. از سوی دیگر جریان‌های اسلامی نیز، راه بازگشت به حیات اسلامی را گم کرده بودند. اما انقلاب اسلامی نه تنها استکبار جهانی را کلاً نفی کرد، بلکه راه بازگشت به اسلام ناب و احیا اندیشه دینی را به جهان اسلام نشان داد و همین نکته بیداری جهان اسلام را در پی‌داشت. و استکبار را به وحشت انداخت، زیرا نه تنها منافع خود را در ایران با آن موقعیت ویژه و ممتازش در خطر می‌دید، از آن بالاتر بخوبی می‌دانست که این انقلاب، بیداری و خیزش اسلامی را به دنبال خود دارد و این بیداری هم? نقشه‌های آن‌ها را در جهان اسلام از بی‌اثر می‌کند و هم‌چنین می‌دید که دین که یا عامل تخدیر محسوب می‌شد یا به گوشه خانه‌ها و کلیساها و مساجد خزیده بود، به صحنه اجتماع و سیاست آمده و به عامل قدرتی در برابر خوی استکباری آن‌ها بدل شده است. 


درست است که پیروزی انقلاب اسلامی، باعث شکل‌گیری نظام اسلامی در ایران شد که علی رغم هم? توطئه‌ها، جنگ‌ها، کودتاها و تحریم‌ها سربلندتر از گذشته به پیش می‌رود، اما وجهه اصلی این انقلاب بیداری اسلامی است که خیزش مسلمانان در اقصی نقاط جهان، به ویژه در خاورمیانه طلیعه این بیداری است. بنابراین انقلاب اسلامی در آستانه سی‌امین سال تولدش، هم‌چون گذشته؛ باطراوت و سازنده،  بلکه غنی‌تر از گذشته به پیش می‌رود و استکبار نیز، هم‌چون گذشته و بلکه بیشتر از آن به مقابله آن برخاسته است. به تعبیر دیگر ما در جبهه‌ای قرار داریم که یک سر آن غنای انقلابی و اسلامی ما و سوی دیگر آن هجوم همه‌جانبه دشمن برای نابودی یا لااقل انزوای ماست. این‌جاست که کار بر ما سخت‌تر می‌شود. استکبار تقریباً در جبه? نظامی شکست خود را پذیرا شده است، هم در برابر صلابت مردم ایران– در 8 سال دفاع گسترده‌اش – شکست را به چشم خود دید و هم در برابر مقاومت اسلامی لبنان خفت و خواری را نصیب خود کرد و هم اخیراً در برابر حماس و مقاومت اسلامی مردم باریکه غزه ذلت و بی‌چارگی خود را به عینه مشاهده کرد. اما در جبهه فرهنگی هنوز امیدوار است و ناتوی فرهنگی در کار شبیخون فرهنگی است تا جوامع اسلامی به ویژه ایران اسلامی را در برابر پدیده سکولاریزاسیون ذهنی و سکولاریزاسیون عینی و در نتیجه تهی شدن از درون به اضمحلال بکشاند.

سکولاریزاسیون پدیده‌ای تحمیلی است که بر اساس آن دین مردم به امری کاملاً فردی و کاهش‌یافته مبدل می‌شود و ابتدا ذهن و دل جوانان را از دین به عنوان عامل مقاومت و پیروزی جدا می‌کند و آن‌گاه نهادهای دینی را به کناری می‌نهد و نهادهای موافق طبع مدرنیته را جایگزین آن‌ها می‌نماید.  استکبار جهانی ساکت ننشسته و وقتی راه نظامی را کارآمد ندید، به شبیخون فرهنگی روی آورد و این جدی‌ترین خطری است که انقلاب اسلامی و به تبع آن بیداری و خیزش اسلامی را تهدید می‌کند.

اما راه ما در برابر این حرکت ضدفرهنگی، نشر، تبین و ترویج فرهنگ نورانی اسلام ناب در جامعه خود و همه جوامع اسلامی است. اگر ما هویت اسلامی خودمان را به مثابه ارزش پاینده باور داشته باشیم، و جهان اسلام هم باور کند که امت اسلامی است – نه کشورهای جدای از هم – و می‌تواند با بهره‌گیری از توان دینی و استعداد خدادای خود، راه خود را به پیش ببرد و تمدنی بر اساس فرهنگ نورانی ابراهیمی به وجود بیاورد، یقیناً راهی را که انقلاب اسلامی آغاز کرده به سرانجام خواهد رسید. یادمان نرود که این  راهی است که امام خمینی در پیش پای ما قرار دادند و ما در بهمن 57 آغاز کردیم و در طی سی سال گذشته پیمودیم و در آینده نیز جز آن راهی نداریم، زیرا رمز بقای ما در دنیا پرفتنه کنونی، ادامه راه امام است. آری حرکت آینده ما در درجه نخست فرهنگی است، و آن دعوت خود و جهان اسلام به شناخت و پیمودن راه امام بزرگوار ماست، اصول و ارزش‌هایی که این حکیم الهی پایه گذاشتند و جوانان عزیز ما بر سر آن جان دادند، چراغ راه انقلاب اسلامی و بیداری اسلامی که باید فروزان‌تر از گذشته روشن نگه‌داشته شود و این تکلیف و وظیفه انقلابی ما به ویژه نسل جوان و سرزنده ایران اسلامی است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( پنج شنبه 90/3/5 :: ساعت 5:29 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]