سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس جویای حکمت است، باید خاندان مرا دوست بدارد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» خدا دوست منه

 خدا جون سلام

امروز داشتم با خودم فکر میکردم که چرا می نویسم؟ اصلا این نوشته ها به درد کسی می خوره؟ بابا مگه نمی گن دل نوشته؟ دل نوشته رو هم آدم می تونه برا دل خودش بگه اصلا چرا باید یه جوری بنویسم تا چه چه و به به بقیه رو به دنبال داشته باشه. خدا جون منو ببخش اگه یه موقعی تو نوشته هام به دنبال این بودم که برای رضای دیگرون بنویسم. خودت میدونی برای چی شروع کردم. کمکم کن ... خدا جون دوست دارم از این به بعد تا یه مدتی نمی دونم تا کی ولی تا یه مدت کمی ببینم چقدر می تونم..... می خوام تو نوشته هام با هم حرف بزنیم تو بگی من بگم اگر چه می دونم اون چیزایی که از دل من تا نوک انگشتام بیان راه زیادی رو طی میکنن اما به هر حال اینم یه جورشه  درد دل کردن با خدا از طریق وبلاگ . می دونم شاید خیلی ها به من بخندن و اصلا چرا شاید حتما می خندن حق هم دارن با خودشون میگن این یارو جا قحط گیر آورده اینجا با خدا حرف میزنه؟ ولی اینو نمی دونن خدایی که از دل من تا نوک انگشتام به من کمک میکنه تا این صفحات رو سیاه کنم ازش خواستم که (( خداجون قربونت برم یه جورایی به دلم بنداز بنویسم که اگه یکی که از تو یه کم فاصله گرفته- یکی که تو رو یه سر سوزن یادش رفته - یکی که بات قهر کرده - یکی که  تا حالا با تو خدای مهربون تر از مادش حرف نزده بیاد و ببینه که می شه با تو مثل یه دوست صمیمی درد دل کرد بیاد و ببینه که تو اصلا از ما دور نیستی- هیچ وقت یادم نمی ره داستان موسی و شبان رو که تو دوره راهنمایی می خوندیم همون چوپونی که با زبون دل خودش با خداش حرف میزد آرزو میکرد که اگه خدا رو ببینه موهاشو شونه کنه می خواست پاهای خدا رو ماساژ بده تا خستگی روزانه از تن خدا در بیاد و ....)) خدا جون خیلی کارت درسته من یکی که هر چی بگم بازم کمت گذاشتم من یکی که سهله اگه همه برگای درختا کاغذ بشن همه شاخه ها قلم و همه آب دریا ها مرکب بازم نمی تونه هیچ کس یه گوشه از مهربونی تو رو نسبت به ما آدما بنویسه اصلا میدونی من به چی فکر میکنم به این که خدا تو اینقدر ما آدما رو دوست داری که به خاطر ما رو در روی یکی از فرشته های مقرب درگاهت وایسادی اونم به خاطر ما آدما و وقتی به آدم سجده نکرد .....دیدی خدا جون پس کمکم کن تا یه جوری برات بنویسم یه جوری بات حرف بزنم که وقتی کسی میاد و اینجا این دل نوشته ها رو می خونه حرف به حرف نوشته هامو درد دل خودش بدونه وقتی که موقع نوشتن  اشکم در میاد اونم موقع خوندن عقده دلشو با این دل نوشته ها باز کنه. خدا جون کمکم کن که  می دونم تنهام نمی ذاری هیچ وقت

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( جمعه 86/1/31 :: ساعت 11:30 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]