سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خداوند، بنده ای را دوست بدارد، راهصواب و هدایتش را به او می نماید و به او توفیق فرمانبری ازخود می دهد . [امام علی علیه السلام]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» بهترین خیرات .........

«لکل وجهه هو مولیها فاستبقوا الخیرات اینما تکونوا یات بکم الله جمیعا«؛ «هر کس را راهی است به سوی حق (یا قبله ای است در دین خود) که بدان راه یابد و به آن قبله روی آورد؛پس بشتابید به سوی خیرات که هر کجا باشید، همه ی شما را خداوند به عرصه ی محشر خواهد آورد.«، (سوره بقره،آیه 148)
در خصوص قسمت اوّل در کتب تفاسیر نظریّات چندی بیان شده؛ از جمله این که هر کس مطابق نیّت و اندیشه ی خود کار می کند یا هر امّتی قبله ای دارد یا برای هر طایـفه ای از مسلمانان جهتی است در استقبال کـعبه که به آن جهت توجّه کند و نظایر این وجوه. (سوره اسراء، آیه 84)
در خصوص جمله ی «فاستبقوا الخیرات»می توان گفت: برخی از مفسران معتقد اند که خیرات جمع خیر بر وزن صعب به معنای چیزی است که انتخاب شده و برتر باشد. این معنا اعم است از هر عمل صالح و هر قدم خوب و عبادت و طاعتی که سبب پیشرفت و سعادت انسان شود................



در کتاب کافی از امام باقر(ع) روایت شده است:«خیرات به معنای ولایت اهل بیت(ع) است.«؛ (فیض کاشانی،1386،ص182)
زجاج گفته: یعنی به قبول آن چه خداوند امر می کند، بشتابید. ابن عباس گفته: در انجام اموری که به آن ترغیب می شوید، بر یکدیگر پیشی بگیرید که خداوند، ثواب هر یک از افرادی را که در این امور بر یکدیگر سبقت بگیرند عنایت خواهد کرد. (الطبرسی،1358،109)
در مصحف ابی آمده: یعنی پیشی بگیرید به خیرات از قبله و غیر آن و پیشی بگیرید به فاضل ترین و نیکوترین جهات که آن قبله است؛ چون شریف ترین جهات جهت کعبه است.
شأن نزول آیه در خصوص قبله است که به سبب آن پس از آن که قبله از بیت المقدس به سوی کعبه تغیری یافت، مشاجره بالا گرفت و یهود اعتراض کردند. آیه در پاسخ به یهود نازل شد و خداوند فرمود: به جای مشاجره در این باره به انجام کارهای خوب شتاب کنید؛ ولی الخیرات جمع، و اعمّ از عمل صالح و «برّ»است. این کلمه در حدود 180 بار در قرآن استعمال شده. از مجموع آیاتی که واژه ی خیر در آن ها به کار رفته، استفاده می شود که هر چه انسان را به خداوند تعالی نزدیک سازد و در دنیا و آخرت برای انسان صالح باشد، خیر است، و چنان که از سنّت شریفه ظاهر می شود، جامع بین خیرات، رضای خداوند است.
با توجه به اینکه الخیرات، جمع محلا به الف و لام است و از سویی جمع محلابه الف و لام، افاده ی عموم می کند، کلمه ی الخیرات شامل همه ی خوبی ها از واجبات و مستحبات می شود و امر" استبقوا " ارشادی است، نه مولوی؛ یعنی به حکم عقل بر انسان لازم است که هر قدر می تواند به سوی خیرات بشتابد.
از آن جا که کلمه ی الخیرات جمع است و معنای جمع می دهد، هر نوع کار خوبی را شامل می شود.
بدیهی است که با توجّه به تشویق روایات به سنّتِ وقـف و با توجّه به انجام وقـف به وسیله ی معصومان (ع)، وقـف می تواند که یکی از مصادیق وقـف باشد. به همین سبب است که آقای دکتر خزایلی در کتاب احکام القرآن ضمن بیان این آیه گفته: «ابن آیه ارشاد می فرماید که باید نظر و نیّات واقفان پیوسته مورد نظر باشد و با مال وقف چنان عمل کنند که اگر واقف خود زنده می بود، همان گونه عمل می کرد و در مصارفی که زمانه، مقتضی آن بود، مصروف می داشت؛ از این جهت باید منافع وقف بر حسب نیّت واقف شود و اگر مصرف آن ممتنع یا متعذر باشد، باید مصرفی برای آن تعیین کنند که هر چه بیشتر با نیّت و مقصود واقف سازگار باشد.»
با توجّه به این که برخی از مفسران در تفسیر قسمت اوّل آیه ی «لکل وجهه هو موّلیها»گفته اند: در برخی روایات به نیّت، تفسیر شده؛ یعنی هر کس مطابق نیّت و اندیشه ی خود کار می کند؛ چنان که در خبر وارد شده که «انّما الاعمال بالنّیّات«، (سوره آل عمران، آیه 92)؛ به نظر می رسد برداشت حکم فقهی یاد شده با توجّه به این تفسیر باشد.؛(خزایلی، 1379، ص136)
وقف یکی از مصادیق بر
«تنالوا البرّ حتی تنفقوا مما تحبون و ما تنفقوا من شیء فان الله به علیم«؛ «هرگز بر نیکوکاری یا مقام عالی نخواهید رسید، مگر آن که قسمتی از آن چه را دوست می دارید انفاق کنید و هر آن چه ببخشید، خداوند از آن آگاه است.«؛ (آل عمران،آیه92)
زمخشری گفته:گذشتگان هر چیز را که دوست می داشتند، خاص خداوند می کردند و در راه او می بخشیدند.
مفسران در تفسیر معنای کلمه ی «برّ»نظریّات گوناگونی بیان کرده اند؛ از جمله برخی گفته اند: تفاوت «برّ»و احسان آن است که احسان، اعمّ از احسان مالی و جاه و غیر آن ها ست؛ ولی «برّ»اعطای چیزی است به غیر از مال و جاه و مقام، و چنان چه الف و لام جنس بر سر کلمه ی «برّ»در بیاید، شامل همه ی مثوبات دنیایی و آخرتی می شود.
در قاموس قرآن و مفردات راغب گفته شده: معنای اصلی کلمه ی «برّ»به فتح باء، خشکی است و چون خشکی نوعاً توأم با وسعت است، به نیکی های وسیع «برّ»به کسر باء و به بسیار نیکی کننده، «برّ»به فتح باء گفته می شود و جمیع این کلمه، ابرار و برره است و«برّ»به کسر باء به معنای نیکی و خوبی است؛ هر چند که در برخی از آیات به معنای همبستگی و پیوستن و فرمانبرداری و اطاعت کردن و نیز تقوا و پرهیزگاری نیز به کار رفته است. (قرشی، 1354، ص180)
ابن عباس و مجاهد گفته اند: منظور از «برّ»بهشت است. مقاتل و عطا آن را به معنای طاقت و تقوا دانسته اند.
حسن بصری گفته: یعنی از صالحان و اتقیا نخواهید بود. برخی مفسران منظور از آن را پاداش نیک گرفته اند و برخی گفته اند: «برّ»معنای گسترده ای دارد که شامل همه ی نیکی ها اعمّ از ایمان و اعمال می شود.
برخی مفسران گفته اند: منظور از «برّ»زکات واجب و واجبات مالی دیگر است.
حسن بصری گفته: معنای «برّ»عـام است برای همه ی صدقات اندک و بسیـار تا اگر خرمـایی دهـد، در این آیـه داخـل باشـد. (ابوالفتح رازی،1383، ص 491)
تفاوت «برّ»و «خیر»چنین می شود: «برّ»نفعی است که به غیر برسانی اگر به قصد نفع این کار را انجام دهی؛ ولی «خیر»به هر حال خیر است و نفع هر چند که سهواً انجام شود. ضد «برّ»عقوق، و ضد «خیر»شر است.
ابن عباس گفته: منظور از «برّ»همه ی چیزهایی است که انسان از اموال خود در راه خیرات انفاق می کند. برخی مفسران معتقدند که «برّ»هر کاری است که خیر باشد؛ خواه فعل قلبی باشد، مثل اعتقاد حق و نیّت پاکیزه، یا فعل اعضا و جوارح باشد، مثل عبادت کردن برای خدا و انفاق در راه خدا؛ چنان که آیه ی 177 سوره ی بقره «لیس البرّ ان تولوا وجوهکم قبل المشرق...»هر دو را در بر دارد؛ از همین روی نظر کسانی که گفته اند: «برّ»به معنای انفاق از آن چه دوست می دارید است، مردود و غیر قابل قبول است. (طباطبایی، 1380، ص 344)
با توجّه به معنای اخیری که برای«برّ»بیان شد، بدیهی است که وقف می تواند یکی از مصادیق«برّ»باشد؛ به ویژه با توجّه به این که در تفسیر آیه به مواردی اشاره شده که افرادی مالشان را انفاق یا وقف کرده اند و احیاناً تشویق شده اند؛ از جمله گفته شده که شخصی به نام ابوطلحه انصاری در مدینه نخلستان و باغی زیبا و مصفا داشته که همه در مدینه از آن سخن می گفتند و در آن،چشمه ی آب صافی بوده و هر وقت پیامبر (ص) به آن باغ می رفتند، از آن آب میل می فرمودند و وضو می گرفتند. پس از نزول آیه ی شریفه ی یاد شده، ابوطلحه خدمت پیامبر آمد و عرض کرد: می دانید که محبوب ترین اموال من در همین باغ است و می خواهم آن را در راه خدا انفاق کنم تا ذخیره ای برای آخرتم باشد. پیامبر فرمودند:«بخ بخ ذلک مال رابح؛ آفرین بر تو، آفرین بر تو! این ثروتی است که برای تو سودمند خواهد بود«؛ سپس فرمودند:«من صلاح می دانم که آن را به خویشاوندان نیازمند خود بدهی.»ابوطلحه دستور پیامبر را عمل، و آن را میان بستگان خود تقسیم کرد. (مکارم شیرازی،1380،ج3، ص3و4)
در تفسیر ابو الفتوح رازی در پایان ماجرای یاد شده گفته شده: پیامبر (ص) فرمودند: این که گفتی شنیدم و مصلحت در آن دانم که بر خویشان خود وقف کنی. گفت یا رسول الله آن چنان که باید کردن می فرمایی. رسول برایشان وقف کرد.
همچنین گفته شده: زبیده، همسر هارون الرشید، قرآنی بسیار گران قیمت داشت که آن را با زر و زیور و جواهرات تزیین کرده بود و علاقه ی بسیاری به آن داشت. یک روز هنگامی که از همان قرآن تلاوت می کرد، به آیه ی«لن تنالو البر حتی تنفقوا مما تحبون»رسید. با خواندن آیه در فکر فرو رفت و با خود گفت: هیچ چیز مثل این قرآن نزد من محبوب نیست و باید آن را در راه خدا انفاق کنم و کسی را به دنبال جواهر فروشان فرستاد و تزیینات و جواهرات آن را بفروخت و بهای آن را در بیابان های حجاز برای تهیّه ی آب مورد نیاز باده نشینان مصرف کرد که می گویند امروز هم بقایای آن چاه ها وجود دارد و به نام وی نامیده می شود. (مکارم شیرازی،1380،ج3، ص3و 4)
همچنین گفته شده: وقتی این آیه نازل شد، برخی از اصحاب پیامبر (ص) عزیزترین ملک و مال خود را به پیامبر تقدیم و به ارشاد ایشان در وجه مطلوب صدقه و انفاق کردند.
با توجّه به وسعت معنای«برّ»که شامل هر کار خوبی اعمّ از قلبی و غیر قلبی و با توجّه به این که وقف می تواند یکی از مصادیق «برّ»باشد، دکتر خزایلی در ذیل آیه ی یاد شده گفته:«این آیه بر آن دلالت دارد که همه ی صدقات و مِن جمله موقوفات، باید از اموالی باشد که مورد رغبت و علاقه ی صاحب آن باشد.»(خزایلی،1379،ص136)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( سه شنبه 85/6/7 :: ساعت 10:8 صبح )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]