سفارش تبلیغ
صبا ویژن
همه چیز با انفاق کاستی گیرد، جز دانش . [امام علی علیه السلام]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» در آغوش مادر ..........

زیر بازوانش را گرفتند آهسته چون روحی ملایم کنارش نشست.

پارچه را کنار زد دستش را دراز کرد و دستش را برداشت آرام به سمت لبانش آورد.

لبانش رعشه گرفتند شاید داشتند شور می زدند.فقط صدای حسین حسینشان نمی آمد.

بوسه ای سرد بر دستان زد .آنها را بر سینه فشرد.


بعد سرش را در آغوش گرفت بر گونه اش باز بوسه ای زد اما کمی قبل در حفره چشمانش بی تامل نگاه کرد

یادش آمد آخرین بار رنگ چشمانش آبی بود

مثل آسمان اما الآن فقط آسمان از انتهای چشمانش پیدا بود.

اما خالش کو ؟ کنار لبانش خال کوچکی بود که او را زیباتر نشان می داد.

جای خال را هم بوسید. باز هم مثل کمی قبل تر سر را به سینه چسباند.

بقیه هر کار کردند نتوانستند سر را از او بگیرند.دیگر نتوانست جلوی دلش را بگیرد.

می خواست اما نشد.

بالاخره جرقه ای از آنهمه آتش که در دلش بر پابود جهید و راه دلش را پیمود و از گوشه چشمش بر گوشه چشم فرزندش افتاد.

در دل با خود گفت:

(( خدایا ذره ای از صبر زینب را نصیبم کن)).............



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( سه شنبه 92/2/17 :: ساعت 10:44 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]