سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرگاه خداوند بنده ای را دوست بدارد، بلا را به او می پیوندد ؛ زیرا خداوند ـ عزّوجلّ ـ، می خواهد او راخالص سازد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» خـــــزان باغــبــان........

دست‌ها بالا می‌رود؛ بالاتر از تمام اندیشه‌های انسانى.

گویی افق را می‌کاود تا سپیده روشن امید را از فراسوی تاریک یأس در پهنه آسمان دل بگسترد.

هنوز «خورشید» باقی است،

در حاشیه آسمان، کناره گرفته؛

چون کشتی نجات به ساحل افق لنگر انداخته.

هنوز وقت آن نیست که از حرکت بازایستد و رها کند سرزمین‌های امیدوار را...........



دست‌ها بالا می‌رود، لب‌ها لرزان، چشم‌ها گریان، دل‌ها سرگشته و حیران، چنگ بر دامان «امّن یجیب» می‌زنند تا شاید خدا رحمش بیاید و باران را از کویر دل‌های عطشناک نگیرد.

آن سوتر، دستی نیمه جان به آسمان بالا می‌رود؛ صدایی ضعیف و لرزان، سکوت آسمان را می‌درد. خورشید زرد و نیمه جان، رنگ پریده، از قاب دل‌تنگى،‌دلش خیره بر افق، قلبش با هر تپش، بی‌قرارتر؛ انگار دیگر، طاقت ماندن ندارد. عمری باغبان جوانه‌های یک دشت امید و آرزو بود و اکنون دل‌تنگ باغبان خویش، سرود رفتن زمزمه می‌کند تا داغ دلتنگی بر دل تک تک جوانه‌های آمده و نیامده دشت بگذارد.

دست‌ها بالا می‌رود؛ پایین می‌آید. پلک‌ها باز و بسته می‌شود. لب‌ها از هم می‌گریزد و به هم می‌رسد. نفس در سینه نمی‌ماند، بالا نمی‌آید و صدا انگار صدای شکستن بغضی در سینه است. آسمان تاریک، خاک تاریک، آب تاریک، خورشید رفته است مگر از این عالم؟

گوش کن! هیچ صدایی تو را به سوگ خورشید دعوت نمی‌کند، بل انگار خورشید در رگ‌هایت جاری است و تو اکنون خونت را، جانت را از دست داده‌اى؛ قلبت با قلبش گره خورده و حالا یک سوی این اتصال، دیگر نیست. راستى، خورشید را مگر خاک تاب پذیرش دارد؟

گریه می‌کنى، ولی سیلاب اشک خیال بند آمدن ندارد، ضجّه می‌زنی و آتش دلت شعله‌ورتر می‌شود. بر سر و سینه می‌زنی و شیشه حباب دل‌تنگی‌ات، ضخیم‌تر از آن است که ترک بردارد و بشکند. این حال تو خواهد بود تا ابد، تا روزی که دوباره بویش را استشمام کنی و تلألؤ وجودش گرمابخش دل سرد و مأیوست باشد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( چهارشنبه 93/3/14 :: ساعت 6:4 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]