سفارش تبلیغ
صبا ویژن
چشمها، پیش قراولان دلهایند . [امام علی علیه السلام]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» یه ذ ره ا نصاف

نمیدونم همیشه این حرف کنج دلم بیتوته کرده بود .حرفی که باید میگفتم.حرفی که سالهاست دیگه مد محافل نیست.شاید با گفتنش خیلیها بگن بابا تو که ساعتت یک ربع از قرن عقبه اما نه.این حرفی که میخوام بگم ساعتش همیشه صلاه ظهر یعنی عقربه اش همیشه خورشید و وسط آسمون نشون میده.

مگه کسی میتونه خورشید وسط ظهر انکار کنه. این حرف هم از همون حرفایی که هر کسی انکارش کنه با هر عقیده و مسلکی هم باشه بی انصافه.

یه سئوال دارم :سینه جلوی سرب داغ سپر کردن کار هر کی میتونه باشه؟آدمی باید چه روحی داشته باشه که بی ادعا جلوی ترکش و آهن و گلوله بایسته؟

جنس زمینی حتما جوابش منفیه.پس این مردای بی ادعایی که رفتن چه جنسی داشتند؟

جوابش خیلی آسونه آره جسمشون زمینی بود اما روحشون آسمونی.

همیشه پیش خودم صحنه شهادت سید الشهدا (ع) رو بارها مرور کردم با خودم میگفتم چه مرگ دردناکی سر از تن آدمی جدا کنن.واقعا امام حسین(ع) اون دردی که منو شما با معیار های زمینی احساسش میکنیم احساس کرد؟

جوابشو یه دلسوخته زیبا داد اون گفت:کسی که روحش آسمونی باشه تو ظرف زمینیها نمیگنجه همه چیزش با ما ها فرق داره.

خوشحالیش.غمش.دردش و...................

چون همه چیزش برای رضای خداست.کسی هم که دار و ندارش برای خدا باشه دیگه زمینی نیست اونم خدایی میشه.

این بچه هایی که سالها تو بد ترین شرایط تو جبهه ها جنگیدن از خرمشهر تا بوکان از آبادان تا مریوان از جزیره مجنون تا کامیاران و................ اینها هم زمینی نبودن چون اربابشون امام حسین (ع) بود.

اونایی که تو گرمای خوزستان از تشنگی جون دادن اونایی که تو سرمای کردستان یخ زدن اون غواصهایی که تو اروند خوراک کوسه شدن یا اونایی که تو کردستان مثل اربابشون حسین(ع) با دهان روزه سر از تنشون جدا شد.چی دیگه میشه گفت.

فرماندهانی که خودشون جلوتر از نیروهاشون حرکت میکردن.فرماندهانی که همیشه مدعی بودند فرمانده واقعی ابولفضله(ع). چی میشه گفت؟

بی انصافی اگه قبول نکنیم زمانی که شهرها آماج حملات موشک بود و هر کدوم از ما به دنبال پناهگاهی بودیم اون بنده های خدا نبرد تن به تن میکردن بیشتر شبیه افسانه است نه؟

اما آخره حقیقته.آره حقیقت واژه ای که سالهاست داره کنج خونه ها رو دیوار مساجد تو نمایشگاه های جنگ داره خاک میخوره و نسل جوان شاید  توجهی نسبت به این مردان خدایی ندارن.

یا باز مانده هاشون آره منظورم جانبازای شیمیائیه همون ماهی های سرخ عاشقیه که دارن تو حوضی از اسید دست و پا میزنن. قطع نخاعی ها اونایی که تو آسایشگاهای اعصاب و روان سالهاست که به خاطر موج خمپاره ها بستری هستند.

همون آدمهایی که شاید با اولین نگاه کمی ازشون فاصله بگیریم.اینا روزی برای خودشون کسی بودن.دلاوری بودن. به خاطر آسایش منو شما تو این حال و روز هستن.

اگر یه سر بهشت زهرا(ع) رفته باشید که حتما رفتید وقتی یه سر میری کنار قبر شهدا نکات جالبی دست گیرت میشه.یه نگاه به عکساشون بنداز روی سنگ مزارشون ببین چیا نوشته یا سنشونو نگاه کن.آره خیلی از منو شما زیباتر خیلی از منو شما با تحصیلات تر خیلی هم از سن الان منو شما جوون تر پس چرا تو اوج لذت جوونی دست از همه چیزشون کشیدن و رفتن؟؟

جوابش فقط رضای خداست .جوابش فقط اینه که نمیخواستن آب و خاک این مملکت لگد مال چکمه یه مشت حرومیه از خدا بیخبر بشه.نمیخواستن ناموس منو شما به چنگال یه مشت از خدا بی خبر بیافته رفتن و جونیشونو با خدا معامله کردن و الحق هم چه سودی کردن.

وقتی میگم نخواستن ناموس منو شما به دست این از خدا بیخبرا بیافته برای بازار گرمی نیست .

رفیقی داشتم بچه اطراف هویزه بود میگفت :با این که بچه بودم و لی این صحنه خوب یادمه وقتی عراقیها نزدیک هویزه شدن اگر زنی بدستشون اسیر میشد برهنه از لوله تانک آویزونش میکردن و برای شکستن غرور ایرانیها تو شهر می چرخوندن.

میگفت زن بیچاره ای رو دیدم به همین وضعیت که با صدای بلند از رزمنده هایی که در کمینها سنگر گرفته بودن التماس میکرد با یه تیر خلاصش کنن.بعد هم دست آخر زن بیچاره رو وقتی از لوله تانک آویزون بود از بالای سرش یه گلوله تانک شلیک میکردن حالا خودتان بگیرید وقتی با اون وضعیت از بالای سر کسی با دست بسته گلوله ای با اون کالیبر شلیک بشه موجش  با آدم چیکار میکنه .

این بچه ها این صحنه ها رو دیدن و تا آخرین قطره خونشون مثل ارباب بیکفنشون امام حسین(ع) ایستادگی کردن و خیلیهاشون بعد از گذشت سالها یه پلاکشون هم پیدا نشد.

بی انصافیه با هر طرز فکری با هر دین و آئینی با هر گرایشی یادی از این پهلوانان بی ادعا چه در لباس ارتش چه در کسوت سپاهی و بسیجی چه در پوشش ژاندارمری سابق یا نیروی انتظامی  نکنیم.

بیشتر به یادشون باشیم .اونا از ما چیزی نمیخوان .

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( شنبه 86/8/12 :: ساعت 10:41 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]