ایّام « فاطمیه» که میرسد، دلهای عاشق و بیقرار، «سرود غم» میخواند و منظومه اندوه میسراید.
وقتی یک بوستان، خزان زده شود،
وقتی یک گل، پرپر گردد و بلبلی به هجران گل مبتلا شود،
چه میماند؟ جز فصل نالیدن و موسم گریستن؟
فراق فاطمه، تنها علی را داغدار نکرد، بلکه چشم فضیلتها در داغ آن محبوبه پیامبر، خون گریست و دیدگان ارزشها، همواره گریان آن مظلومه تاریخ ماند.
امروز، اگر آسمانِ دلِ ما هم ابری است، اگر هوای چشمان ما هم به یاد «رنج فاطمه» و «غربت علی»، بارانی است،این، تداوم همان گریستنهای حسن و حسین علیهم السلام و زینب و کلثوم است.
به عشق زهراعلیهاالسلام دلخوشیم و از شهادتش دلخون!
هنوز هم سوالهای ما بیپاسخ مانده است.
مگر فاطمه، تنها یادگار حضرت رسالت نبود؟
مگر سینهاش، بوسهگاه محمّد نبود؟ مگر پیامبر، هر روز هنگام عبور از برابر«خانه فاطمه» به اهل آن خانه سلام نمیداد؟ مگر «مودّت ذی القربی» توصیه قرآن و اجر رسالت رسول نبود؟مگر خداوند، خشم و رضای فاطمه را، خشم و رضای خویش قرار نداد؟
پس چرا آن همه گریه و اشک؟ چرا آن همه بیحرمتی به حریم فاطمه؟
و چرا آن همه جفا بر آل مصطفی؟
«ایّام فاطمیه»، مجموعهای از جگرهای سوزان، چشمهای گریان، عزاداران سیهپوش و عاشقان درد آشناست.
فاطمیّه، «فهرست غم» است، «سند مظلومیت» و « ادّعانامه شیعه» است.
این روزها، ایّام مرور اوراق کتاب رنج زهراست. و هر ورق، شامل چندین « سوگ سروده» و «رنجنامه» است.
خدا را شاکریم که نعمت «غم زهرا» را ارزانیمان کرده است.
همنوایی روحهایمان با اندوههای علی و فاطمه، نشان از سیراب شدن جان از «کوثر ولایت» است.
این غم و اشک، نشانه «محبّت» است. و …
«تا نسوزد دل، نریزد اشک و خون از دیدهها».
هر چند ایّام فاطمیه، داغ ما تازه میشود، امّا مرور بر این «فهرست غم»، ما را به فاطمه نزدیکتر میکند،
جانمان، جرعه نوش «زمزم ولا» میشود،
قلبمان شفافیّت زهره زهرا را بهتر لمس میکند،
گریهها، شفیع ما میگردد، تا در آستان عترت، عزّت یابیم،
قطرات اشک، در سوگ «اهل بیت»، ما را هم اهل این «بیت» میکند و مهمان سفره تولّا.
این روزها همه از فاطمه می گویند و من باز هم از علی. این روزها همه دلهایشان را روانه ی بقیع می کنند و قلم لرزانم باز پرواز می کند به سمت چاههای خشک کوفه. این روزها همه برای شهادت زهرا نوحه سرایی می کنند و من برای تنهایی علی. این روزها همه شبی را تصور می کنند که علی زهرا را به خاک می سپارد و من شبهایی را میبینم که علی سر بر چاه فرو برده زار می زند. این روزها همه از در و دیوار و پهلوی شکسته حرف می زنند و من باتصور دستهای بسته یک پهلوان آرام آرام می سوزم. این روزها همه از چادر خاکی میگویند و من ازشمشیری به دیوار آویزان.دلهای همه این روزها از درد سیلی می سوزد و دل من از درد خجالت وشرمندگی یک مرد.
این روزها زمان شهادت علی است!
چون علی بی فاطمه دیگر علی نیست.
آری علی با فاطمه علیست
رمضان در جبهه ها در اوج گرمای تابستان آنهم در منطقه خوزستان حال و هوای ویژه ای داشت. سال 60 ماه رمضان در اوایل مرداد ماه و گرمای بالای 50 درجه خوزستان بسیار طاقت فرسا بود. رزمندگانی که از اقصی نقاط کشور به جبهه می آمدند حکم مسافر را داشتند و کمتر می توانستند یکجا ثابت باشند بعضی از آنها در یک منطقه می ماندند و از مسوول یا فرمانده مربوطه مجوز می گرفتند و قصد ده روز کرده و روزه دار می شدند.
روزهای طولانی بالای 16 ساعت، گرمای شدید و سوزان کار فعالیت نبرد با دشمن حتی در منطقه پدافندی شدت یافتن تشنگی و ضعف و بی حالی ازجمله مواردی بود که وجود داشت اما به لطف خدا در ایمان و اراده رزمندگان کمترین خللی ایجاد نمی شد. سال 61 ماه مبارک رمضان در تیر ماه واقع شد. عملیات رمضان در همین ماه سال انجام گرفت.
شب 19 رمضان در حال و هوای خاصی رزمندگان آماده عملیات می شدند. گرمای شدید باد و توفان شنهای روان و از همه مهم تر نبرد با دشمن آنهم برای کسانی که روزه دار بودند بسیار سخت بود. انسان تا در شرایط موجود قرار نگیرد درک مطلب برایش سنگین است.
در آن عملیات بسیاری از عزیزان به وصال حضرت حق پیوستند در حالی که روزه دار بودند و لبهایشان خشکیده بود. اما به عشق اباعبدالله الحسین(ع) و عطش کربلا رفتند و به شهادت رسیدند.
و چند سطر از عملیات رمضان:
مانده بودیم وسط میدان مین. همه مجروح بودند و خسته. یه رزمنده ی زخمی چند متر آنطرف تر از من افتاده بود. دست و پایش را روی زمین می کشید. انگار دردش شدید شده بود. با آرنج خودش را کشید جلوتر. کم کم از من دور می شد. فکر کردم می خواهد از میدان مین خارج شود. گفتم: « با این همه درد چرا اینقدر به خودت فشار می آوری؟ » گفت: « چند تا مجروح دیگر آنطرف هستند. من هم چند دقیقه بیشتر زنده نیستم. می خواهم قمقمه ی آبم را برسانم به دست آنها.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]