سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و از معنى لا حول و لا قوة إلاّ باللّه از او پرسیدند ، فرمود : ] با وجود خدا ما را بر چیزى اختیار نماند و چیزى نداریم جز آنچه او ما را مالک آن گرداند . پس چون ما را مالک چیزى کرد که خود بدان سزاوارتر است تکلیفى بر عهده‏مان گذاشته و چون آن را از ما گرفت تکلیف خود را از ما برداشته . [نهج البلاغه]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» ایمیل به خدا


متن رو یه بار مرور کردم قطرات اشک بی اختیار راز دلمو فاش کردند دیدم اینبار این می تونه بهترین متن انتخابی برای دل نوشته های وبلاگم باشه. شما هم بخونین می دونم  دل پر احساستون رو تکون میده اونوقت میتونین بیشتر عمق احساسات پاک کودکان فقیری  که زیر زیر زیر خط فقر زندگی میکنن حس کنین.شما رو با دلتون تنها میذارم............


ایمیل به خدا


با سلام ,خدا جان , حرفهایم را توی نیم ساعت باید براتان بنویسم خودتان میبینید که پولم کم است و فقط می توانم نیم ساعت در کافی نت باشم  خداجان , از وقتی پسر همسایه پولدارمان به من گفت که شما یک ایمیل داری که هر روز نگاهش میکنید هم خوشحال شدم , هم ناراحت خوشحال به خاطر اینکه می توانم درد دلم را بنویسم و ناراحت از اینکه ما که توی خانه مان کامپیوتر نداریم ما توی خانه مان که تازه آن هم اجاره ای است دو تا اتاق داریم یک اتاق مال آقا جان و ننه مان است یکی هم مال من و حسن و هادی و حسین و زهرا و فاطمه و ننه بزرگ دو تا پشتی نو داریم که اکبر آقا بزاز , خواستگار زهرا برامان آورده یک کمد که همه چیزمان همان توست آشپزخانه مان هم توی حیاط است و آقاجان تازه با آجر ساختتش ما هم مجبوریم برای اینکه برای شما ایمیل بزنیم از صبح تا شب برای مردم فال بگیریم خدا جان من یک مرغ عشق دارم که با آن برای مردم فال میگیرم وقتی فال کسی خوب می آید می خندد و خوشحال می شود اما وقتی یکی فالش را دوست نداشته باشد به من بد و بیراه میگوید تازه بعضی هایشان پول فال را هم نمی دهند. خوش به حال مرغ عشقم ای کاش شما برای من یک فال می گرفتید که بابایم خوب می شود یا نه. یک بار که بیمارستان رفتیم گفتند باید نوبت بزنید و صبر کنید اما بابایم دارد می میرد خداجان , جان هرکی دوست دارید زود به زود ایمیل هاتان را نگاه کنید و جواب من را بدهید من چیز زیادی نمی خواهم خدا جان , آقاجانمان سه هفته است هر دو تا کلیه اشان از کار افتاده و افتاده توی خانه. خیلی چیز بدیست خداجان , ما عکس کلیه را توی کتاب علوممان  دیده ایم , اندازه لوبیاست یه کم بزرگتر , آقا جانم دیگر طاقت ندارد دلم برایش می سوزد برای مادرم هم دلم می سوزد بعضی شبها یواشکی می آید کنار حیاط و یواش یواش گریه می کند و با تو حرف می زند نمی فهمم چی می گوید اما با تو حرف می زند می دانم که می دانی چه گفته است, برای شما که کاری ندارد ,اگر می شود , یک دانه کلیه برایمان بفرستید , ما آقاجانمان را خیلی دوست داریم , خدا جان الان بغض توی گلومان است , ولی حواسمان هست که این آدم های توی کافی نت که همه شیک وپیکن ,نوشته های مارا دزدکی نخوانند ,چون می دانم حسابی به ما می خندند و مسخره مان می کنند خدا جان , اگر می شود یک کاری بکن این اکبر آقا بزاز بمیرد , آبجی زهرامان از اکبر آقا بدش می آید اما ننه می گوید اگر اکبر آقا شوهر زهرامان بشود وضعمان بهتر می شود خداجان اکبر آقا چهل سال دارد و تا حالا دو تا زنش مرده اند , آبجی زهرامان فقط سیزده سال دارد خداجان الان نیم ساعت و هفت دقیقه است که دارم یکی یکی این حرف ها ی روی صفه کلید را پیدا می کنم خداجان اگر پول داشتم هر روز برای شما ایمیل می زدم خوش به حال آدم پولدارها که هم هر روز برایت ایمیل می زنند تازه همایون پسر همسایه پولدارمان می گفت با شما چت هم کرده است خوش به حالش خداجان , اگر کاری کنید که حال آقاجانمان خوب شود خیلی خوب می شود چون قول داده اگر حالش خوب شود برود سر گذر کار پیدا کند و بعد که پول گیرش آمد یک دوش بخرد بذارد توی مستراح .خداجان , ننه بزرگ از این کار که حمام توی مستراح باشد بدش می آید ولی آقاجان می گوید حمام خانه پولدار ها هم توی مستراحشان است خدا جان ننه بزرگ ما خیلی مواظب نجس پاکی است و گفته است هرگز به این حمام اینجوری نمی رود ولی خداجان راستش من وقتی خیلی از حمام رفتنم می گذرد بدنم بوی بد می گیرد و همکلاسی هایم بد نگاهم می کنند راستی خدا جان , چه خوب شد که به ما تلویزیون ندادی , یکبار که از جلوی مغازه رد می شدم دیدم که آدم های توی تلویزیون چه غذاهای خوشگلی می خورند , حتما خوشمزه هم هست , نه ؟تا سه روز نان و ماست اصلا به دهانم مزه نمی کرد بعضی وقتها , ننه که از رختشویی برمی گردد با خودش پلو می آورد , خیلی خوشمزه است خداجان , ننه می گوید این برکت خداست , دستت درد نکند , راستی خداجان , شما هم حتما خیلی پولدارید که خانه تان را توی آسمان ساخته اید , تازه من عکس خانه ییلاقیتان را هم دیده ام همان که روی زمین است و یک پارچه سیاه رویش کشیده اید , خیلی بزرگ است ها , تازه آنهمه مهمان هم دارید , حق هم دارید که روی زمین نیایید , چون پذیرایی از آنهمه آدم خیلی سخت است ما اصلا خانه مان مهمان نمی آید , چون ما اصلا کسی را نداریم ولی آقاجانمان می گوید اگر کسی بیاید ساعتش را می فروشد و میوه و شیرینی می خرد ما مهمانی هم نمی رویم , چون ننه می گوید بد است یک گله آدم برود مهمانی خدا جان وقت دارد تمام می شود , اگر بیشتر پول داشتم می ماندم و باز برایتان می نوشتم ولی قول می دهم دو هفته دیگر که مزدم را گرفتم باز بیایم و برایتان ایمیل بفرستم خدا جان به خاطر اینکه درسهایم خوب است از شما تشکر می کنم تازه به خاطر اینکه ما توی خانه مان همه همدیگر را دوست داریم هم دستت را می بوسم من می دانم که آدم های پولدار همه شان خودکشی می کنند , ولی من هیچوقت خودم را نمی کشم تازه خداجان , من آدم هایی را می شناسم که حتی اسم کامپیوتر را نشنیدند بیچاره ها , شاید از آنها هم دفعه بعد برایت نوشتم خداجان , نامه من را فقط خودت بخوان و به کسی نشان نده  صبر کن ...آخ جان , پنجاه تومن دیگر هم دارم , خدا جان جوابم را بده ,فقط تو را به خدا , به خارجی برایمان ننویسید , چون ما زبانمان خوب نیست هنوز آخ , راستی خدا جان یادم رفت , حسن مان دارد دنبال کار می گردد , یک کاری بی زحمت برایش جور کنید هادی هم آبله مرغان گرفته است , اگر برایتان زحمتی نیست زودتر خوبش کنید حسین هم وقتی ننه می رود رختشویی همش گریه می کند , آبجی فاطمه مان هم چشمانش ضعیف شده ولی رویش نمی شود به آقاجان بگوید , چون می گوید پول عینک خیلی زیاد است اگر می شود چشان ابجیمان را هم خوب کنید خب .. وقت تمام است دیگر , پدرمان در آمد  خداجان مهربان , اگر زیاد چیزی خواستیم معذرت می خوام , هنوز خیلی چیزها هست ولی رویمان نشد دست مهربانتان را از دور می بوسم راستی خدا جان , ننه بزرگ آرزو دارد برود مشهد پابوس امام رضا , یک کاری برایش بکنید بی زحمت باز هم دست و پایتان را می بوسم منتظر جواب و کلیه می مانم دستتان درد نکند بنده کوچک شما , مجید


خواست دکمه ارسال را بزند دستش عرق کرده بود و چشمانش سیاهی می رفت ناگهان کامپیوتر خاموش شد خشکش زد  - ااااااصدایی از پشت سرش گفت :  اون سیستم ویروسیه , نگران نباش , الان دوباره میاد بالا اسکناس های مچاله , توی عرق کف دستش خیس شد دیگه وقتی برای دوباره نوشتن نبود یه قطره اشک از گوشه چشمش غلطید روی گونه اش بلند شد پول رو داد و از کافی نت زد بیرون توی راه خودشو دلداری می داد  - دوهفته دیگه باز میام ... - باز میام ...




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( چهارشنبه 89/6/31 :: ساعت 7:7 عصر )

»» رمضان در جبهه

رمضان در سنگرها

حجت الاسلام والمسلمین علی اکبر محمدی، نماینده ولی فقیه در لشکر 42 قدر اراک، از خاطرات ماه رمضان در جبهه می گوید:
ربنای
لحظه های افطار، از پایان یک روز روزه داری خبر می داد؛ ربنایی یک تمام
وجود رزمندگان مملو از حقانیت آن بود. بچه ها با اشتیاق فراوان برای نماز
مغرب و عشا وضو می گرفتند، ماشین توزیع غذا به همه چادرها سر می زد و
افطاری را توزیع می کرد. سادگی و صمیمیت در سفره افطارمان موج می زد و ما
خوش حال از اینکه خدا توفیق روزه گرفتن را به ما هدیه داده بود. سر سفره می
نشستیم و بعد از خواندن دعا، با نان و خرما افطار می کردیم .دعای توسل و
زیارت عاشورا هم در این روزها حال و هوای دیگری داشت.
«السلام علیک یا
ابا عبدالله» زیارت عاشورا و «یا وجیها عندالله اشفع لنا عندالله» دعای
توسل، به سفره افطار و سحر ما معنویتی می بخشید که غیر قابل توصیف است و
همین توشه معنوی و غفلت زدایی ها، رزمندگان را از دیگران ممتاز می کرد.

نمی
توانم حال و هوای این لحظه ها را برای شما بیان کنم. در لشکر 28 سنندج
بودم و قرار بود بعد از یک هفته به خانه برگردیم، اما جاذبه این ماه، مرا
در کردستان ماندگار کرد. ماه رمضان، بهترین وزیباترین خاطرات را برای ما در
سنگرها آفرید.
برکت دعا درکنار سنگرها، نماز روی زمین خاکی، سحری خوردن
کنار آرپی جی و مسلسل، وضو گرفتن با آب سرد، قنوت در دل شب، قیام رو به
روی آسمان بی هیچ حجابی که تو را از دیدن محروم کند، گریه بسیجی های عاشق
در رکوع و... همه چیز را برای مهمانی خدا آماده کرده بود.

خاطرات شهید رضا صادقی یونسی

بسیاری
از شهدا، با زبان روزه شهید شدند. برخی از رزمندگان ، سهمیه ناهارشان را
می گرفتند، اما آن را به هم رزم هایشان می دادند و خودشان روزه می گرفتند.
اولین
بار که در جبهه رفتم، نزدیک شب قدر بود. شب قدر که رسید، به اتفاق چندین
تن از هم رزم هایم، به محل برگزاری مراسم احیا رفتم. از مجموع 350 نفر
افراد گردان، فقط بیست نفر آمده بودند.تعجب کردم.
شب دوم هم همین طور
بود. برایم سؤال شده بود که چرا بچه ها برای احیا نیامدند، نکند خبر نداشته
باشند. از محل برگزاری احیا بیرون رفتم. پشت مقر ما صحرایی بود که شیارها و
تل زیادی داشت.به سمت صحرا حرکت کردم، وقتی نزدیک شیارها رسیدم، دیدم در
بین هر شیار، رزمنده ای رو به قبله نشسته و قرآن را روی سرش گرفته و زمزمه
می کند. چون صدای مراسم احیا از بلند گو پخش می شد، بچه ها صدا را می
شنیدند و در تنهایی و تاریکی حفره ها، با خدای خود راز و نیاز می کردند.
بعدها متوجه شدم آن بیست نفر هم که برای مراسم عزاداری و احیا آمده بودند،
مثل من تازه وارد بودند.
این اتفاق یک بار دیگر هم افتاد. بین دزفول و
اندیمشک، منطقه ای بود که درخت های پرتقال و اکالیپتوس زیادی داشت، ما اسمش
را گذاشته بودیم جنگل. نیروهای بعثی بعد از آنکه پادگان را بمباران کرده
بودند. نیروهایشان را در آن جنگل استتار کرده بودند.
آنجا دیگر تپه نداشت، اما بچه ها خودشان حفره هایی کنده بودند و داخل آن می رفتند و در تنهایی عجیبی با خدا راز و نیاز می کردند.

شهید محمد کاظم نژاد

مادر
این شهید می گوید: در ادای نماز اول وقت و گرفتن روزه، بسیار مقید بود. از
هشت سالگی روزه می گرفت و نماز می خواند .برای ادای نماز صبح، او بود که
همه را بیدار می کرد. حتی به گرفتن روزه مستحبی تشویق می کرد. از جبهه که
به مرخصی می آمد، دائم روزه می گرفت. روزی پرسیدم: مادرجان! چرا این قدر
روزه می گیری؟ گفت: مادر من در جبهه روزه نگرفته ام. حالا دارم قضای آنها
را می گیرم. دارم ادای دین می کنم. گفتم: خدا قبول کند حالا بگو برای سحر
چه غذایی درست کنم؟ گفت: تخم مرغ که داریم. همین ها را بپز تا با هم روزه
بگیریم.
از جبهه که به مرخصی آمده بود، متوجه شد روزه ام. پرسید چرا
روزه اید؟ گفتم: نذر است! نذر کردم که ان شاء الله سلامت برگردی! خندید و
گفت: پس به خاطر همین روزه های نذری شما، در جبهه هیچ اتفاقی برایم نمی
افتد. بعد، تعریف کرد: با نه نفر دیگر، در یکی از مناطق عملیاتی بودیم،
ناگهان جلوی پایمان گلوله خمپاره ای منفجر شد. همه به جز من شهید شدند. وقت
برگشتن، بچه ها با تعجب نگاهم می کردند که چطور از بین نه نفر، فقط من
زنده ام و حتی خراشی به تن ندارم!(1)

معنویت در جبهه ها

تفاوت جبهه های جنگ ایران و عراق ، در زمینه امکانات و تسلیحات، زیاد بود.
این
تفاوت ها به حدی بود که همه کارشناسان نظامی، بی هیچ تردیدی، جبهه پیروز
را نیروهای عراقی تا دندان مسلح، می دانستند. اما آنچه کارشناسان نظامی
همیشه از آن غفلت می کردند و در نتیجه درمقابل شکست نیروهای عراقی، انگشت
حیرت به دندان می گزیدند، معنویت حاکم بر نیروهای ایرانی بود. به خاطر همین
معنویت، کمبودهایی که می توانست هر سپاهی را به شکست بکشاند، در بین آنان
معنا نداشت!
در جبهه ایران، مواد غذایی هم مانند تسلیحات، حکم کیمیا داشت!
کبود
مواد غذایی در خطوط مقدم نبرد، معنویت خاصی به نیروها داده بود! آنجا که
هر خرما ساعت ها دهان به دهان می گذشت و هر قطره آب که تنها باعث تر شدن لب
های خشکیده می شد، دست به دست می چرخید تا اولین نفر که لبش را تر می کند،
کس دیگری باشد!
هنوز هم بین بازمانده های جنگ، حلوای ماه مبارک رمضان
در جبهه، حلاوت خاصی دارد! حلوایی که روغنش از ته مانده روغن غذاهای گرفته
می شد، و شکرش از خاک قندهایی بود که مربوط به جیره هر نفر می شد یا سوغات
از مرخصی برگشته ها بود.
آرد آن از نان خشک هایی بود که بیشترشان کپک زده بودند. حلوای رمضان ساده درست می شد، ولی طعم آن به سادگی از ذهن نمی رفت.(2)

پی نوشت ها:

1. وبلاگ ستارگان خاکی، یادنامه مردان سال های حماسه وخون.
2. نوشته ابوالفضل درخشنده تخریب چی دوران دفاع مقدس وجانباز.
منبع: کتاب گلبرگ شماره 122

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( پنج شنبه 89/6/18 :: ساعت 12:2 صبح )

»» چرا روزه بگیریم؟

فلسفه و حکمت روزه

 

روزه از نظر بهداشت جسم و سلامت‏بدن و ابعاد دیگر داراى فواید فراوانى است، روزه در سلامت معده و پاکسازى آن از انواع غذاها که موجب انواع بیمارى‏هاست اثرات فوق العاده‏اى دارد.

 

مرکز بیماریها معده است

 

پیامبر خدا فرمود: «المعدة بیت کل داء، و الحمئة راس کل دواء» (1)

 

معده مرکز و خانه هر دردى است، و پرهیز و اجتناب (از غذاهاى نامناسب و زیاد خورى) اساس و راس هرداروى شفابخش است.

 

پیامبر(ص) سه باب از علوم بروى ما گشود

 

پیامبر عظیم الشان اسلام در یک بیانیه کوتاه، اثرات و فوائد سه چیز را به این شرح بیان مى‏فرماید: «اغزوا تغنموا، و صوموا تصحوا، و سافروا تستغنوا» اول، جنگ و جهاد کنید تا مستغنى شوید، که غنائم جنگى باعث استغنا مى‏باشد، دوم، روزه بگیرید تا صحت و سلامتى خویش را تضمین کنید، سوم، سفر کنید تا مالدار شوید، زیرا مسافرت و حمل کالاى تجارتى از شهرى به شهر دیگر یا از کشورى به کشور دیگر باعث رفع نیازمندى‏هاى جامعه و عمران کشورها مى‏گردد، در این سه جمله پیامبر(صلى الله علیه و آله) سه باب از درهاى علم: جهاد (که خود باعث تمکن و امکانات مالى مى‏شود)، بهداشت جسم و اقتصاد جامعه را بر روى ما مى‏گشاید.

 

امام على(ع) در فلسفه روزه چه مى‏فرماید؟

 

ما اگر پویاى فلسفه روزه و حکمت تشریع آن باشیم و از خواص و فوائد آن بخواهیم اطلاعات بیشترى پیدا کنیم و به اشکال تراشیهاى منتقدین پاسخ اقناع کننده بدهیم به سخنان حکیمانه و درربار حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه گوش فرا مى‏دهیم در قسمتى از این خطبه امام مى‏فرماید: «و مجاهدة الصیام فى الایام المفروضات، تسکینا لاطرافهم، و تخشیعا لابصارهم، و تذلیلا لنفوسهم و تخفیضا لقلوبهم، و اذهابا للخیلاء عنهم لما فى ذلک من تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق کرائم الجوارح بالارض تصاغرا و لحقوق البطون بالمتون من الصیام تذللا» (2) امیرمؤمنان علیه السلام به دنباله مطالب ارزشمندى مى‏فرماید: از خدا بترسید و از کیفر تباهکارى در دنیا، و از زیان ستمگرى در آخرت ... و خداوند بندگان مؤمنش را حفظ مى‏فرماید، به وسیله نمازها و زکاتها، ( و سپس فوائد و پاره‏اى از علل و فلسفه روزه را بیان مى‏فرماید) و کوشش در گرفتن روزه در روزهاى واجب، براى آرام ماندن دست و پا و اندام و دیگر ایشان (از معصیت و نافرمانى) و چشم به زیر انداختنشان و فروتنى جانهاشان، و زبونى دلهاشان، و بیرون کردن کبر و خودپسندى از آنان، چون در نماز است مالیدن رخسارهاى نیکو براى فروتنى، و (هنگام سجده نمودن) چسبانیدن اعضاء شریفه (هفت موضع) را به زمین براى اظهار کوچکى و «ذلت‏به پیشگاه با عظمتش‏» و در روزه رسیدن شکمها به پشتها براى خضوع و ناچیز دانستن خویش که روزه و نماز و زکات فلسفه‏اش سازندگى و تزکیه، و تذلل و تقلل به پیشگاه حضرت حق است، و از چیزهائى است که مى‏تواند آدمى را از چنگ شیطان نجات بخشد، و از انواع بیماریهاى ظاهرى و باطنى برهاند، و مخصوصا درس مقاومت و مبارزه را عملا یاد آدمى دهد، مخصوصا روزه است که از امتیازات بخصوص برخوردار است، که پاداش آن فقط به خداوند بزرگ برگزار شده است. که امیرالمؤمنین(علیه السلام) درجائى دیگر مى‏فرماید:«و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق‏» (3)

 

روزه براى آزمایش اخلاص مردم است

 

خداوند روزه را براى آزمایش اخلاص مردم واجب فرموده است، که روزه در اخلاص عمل بسیار مؤثر است، یعنى کسى که روزه مى‏گیرد و تمامى روز را با همه امکان بخوردنیها و آشامیدنى‏هایى که در اختیار دارد، در عین حال امساک مى‏نماید، جز اخلاص به پیشگاه حضرت حق مفهومى دیگر ندارد، و در قسمتى از نهج البلاغه مى‏فرماید: «و صوم شهر رمضان فانه جنة من العقاب‏» (4) و یکى از دلائل وجوب روزه این است که روزه ماه رمضان سپر است از عقاب الهى، یعنى روزه موجب غفران و آمرزش گناهان و معاصى انسان است، که به وسیله روزه نجات از آتش جهنم و عقوبت پروردگار به دست مى‏آید.

 

خدایا از گرسنگى بتو پناه مى‏آوریم

 

فوائد کم خورى از نظر بهداشت و تندرستى جسم و روح، درست است که آدمى تاب گرسنگى زیاد را ندارد، و اسلام هم نخواسته است که انسان خود را در زحمت تحمل گرسنگى زیاد قرار دهد، بلکه در بعضى روایات رسیده است: «اللهم اعوذبک من الجوع‏» (5) خدایا از گرسنگى به تو پناه مى‏برم، ولى در عین حال باید متوجه بود، که مقدارى از گرسنگى براى انسان لازم است! و فوائد بسیارى در بردارد، و بر عکس پورخورى و سیر بیمارى زیادى به همراه مى‏آورد.

 

از نظر بهداشت و تندرستى، باید غذا کمتر مصرف شود، و هنوز اشتهاء تمام نشده، دست از غذا خوردن بکشد، به تجربه ثابت‏شده است. افرادى که کم مى‏خورند، از کسانى که همیشه سیر مى‏خورند سالم‏تر مى‏باشند، و تن درست‏ترند.

 

ابعادى در فلسفه روزه از بیان امام صادق(ع)

 

هشام بن حکم از رئیس مذهب تشیع حضرت جعفر بن محمد (علیهما السلام) مى‏پرسد از علت و فلسفه روزه، امام مى‏فرماید: «انما فرض الله الصیام لیستوى به الغنى و القیر و ذلک ان الغنى لم یکن لیجد مس الجوع، فیرحم الفقیر، لان الغنى کلما اراد شیئا قدر علیه، فاراد الله تعالى ان یسوى بین خلقه، و ان یذیق الغنى مس الجوع و الالم لیرق على الضعیف و یرحم الجائع‏» (6)

 

حضرت صادق(علیه السلام): براستى خداوند روزه را واجب کرد، تا به وسیله او بین اغنیاء و فقراء مساوات و برابرى به وجود آید، و این براى آن است که ثروتمندانى که هرگز درد گرسنگى را احساس نکرده‏اند، به فقراء ترحم نمایند، زیرا اغنیاء هرگاه (خوردنى و آشامیدنى را) اراده نمودند (و هوس هر نوع ماکولات و مشروبات کردند) برایشان میسر است، پس خداوند متعال «روزه را واجب نموده‏» که تا بین بندگانش از فقیر و غنى، برابرى به وجود آورد، و اینکه سرمایه داران مسلمان الم جوع و گرسنگى را لمس نمایند، تا بر ضعفاء رقت آوردند، و بر گرسنگان عالم ترحم نمایند، (و این تنها شعار اسلام است، آرى تنها مکتبى که به حال گرسنگان عالم ترحم نمایند، (و این تنها شعار اسلام است، آرى تنها مکتبى که به حال گرسنگان و محرومان مى‏اندیشد اسلام است.

 

خصال هفتگانه مخصوص روزه‏داران

 

در حدیثى طویل حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) از پیامبر خدا (صلى الله علیه و آله) چنین نقل مى‏فرماید که پیامبر (صلى الله علیه و آله) فرمود: «ما من مؤمن یصوم شهر رمضان احتسابا الا اوجب الله تبارک و تعالى له سبع خصال: اولها یذوب الحرام من جسده، و الثانیة یقرب من رحمة الله عزوجل، و الثالثة قد کفر خطیئة ابیه آدم، و الرابعة یهون الله علیه سکرات الموت و الخامسة امان من الجوع و العطش یوم القیمة و السادسة یطعمه الله عزوجل من طیبات الجنة، و السابعة یعطیه الله عزوجل برائة من النار، قال: صدقت‏یا محمد» (7) .

 

هیچ مؤمنى نیست که ماه رمضان را فقط به حساب خدا روزه بگیرد، مگر آنکه خداى تبارک و تعالى فت‏خصلت را براى او واجب و لازم گرداند: 1- هر چه حرام در پیگرش باشد محو و ذوب گرداند، 2- به حمت‏خداى عزوجل نزدیک مى‏شود، 3- (با روزه خویش) خطاى پدرش حضرت آدم را مى‏پوشاند، 4- خداوند لحظات جان کندن را بر وى آسان گرداند، 5- از گرسنگى و تشنگى روز قیامت در امان خواهد بود، 6- خداى عزوجل از خوراکیهاى لذیذ بهشتى او را نصیب دهد، 7- خداى و عزوجل برائت و بیزارى از آتش دوزخ را به او عطا فرماید. (پرسش کننده در این حدیث مفصل، عالم یهودى بود) که عرض کرد راست گفتى اى محمد.

 

فلسفه و دلائل وجوب روزه از امام رضا(ع)

 

امام رضا(علیه السلام) در فلسفه و دلائل وجوب روزه مى‏فرماید: «انما امروا بالصوم لکى یعرفوا الم الجوع و العطش، فیستدلوا على فقر الآخرة، و لیکون الصائم خاشعا ذلیلا مستکینا ماجورا و محتسبا عارفا، صابرا على ما اصابه من الجوع و العطش، فیستوجب الثواب مع ما فیه من الامساک عن الشهوات و یکون ذلک واعظا لهم فى العاجل و رائضا لهم على اداء ما کلفهم و دلیلا لهم فى الآجل و لیعرفوا شدة مبلغ ذلک على اهل الفقر و المسکنة فى الدنیا فیؤدوا الیهم ما افترض الله لهم فى اموالهم‏» (8)

 

وقتى از حضرت درباره فلسفه روزه مى‏پرسند، مى‏فرماید: همانا (مردم) مامور به روزه شدند تا بشناسند درد و ناگواریهاى گرسنگى و تشنگى را، و آنگاه استدلال کنند بر سختیهاى گرسنگى و تشنگى و فقر آخرت، (که پیامبر صلى الله علیه و آله در خطبه شعبانیه مى‏فرمود: و اذکروا بجوعکم و عطشکم جوع یوم القیمة و عطشة، یاد آورید از گرسنگى و تشنگى روزه داریتان گرسنگیها و تشنگیهاى روز قیامت را، که این یادآورى انسان را به فکر تدارک قیامت مى‏اندازد که تا سعى کند، جد و جهد بیشترى در کسب رضاى خداوند و کمک به مخلوق ضعیفش بنماید و آنان را از امکانات مادى و غیر مادى خویش بهره‏مند سازد).

 

(آنگاه امام علیه السلام خصوصیات صائم را این چنین توصیف مى‏فرماید) و هر آینه روزه‏دار باید (به پیشگاه خداوند) بنده‏اى خاشع و ذلیل و داراى استکانت و وقار باشد، (و خود و عمل خویش را) ماجور و مثاب دانسته، (و بداند که اعمال و زحماتش) به حساب مى‏آید، (و نادیده گرفته نمى‏شود) و در همه حال به آنچه که انجام مى‏دهد از عبادات عارف باشد، و بر آنچه که از گرسنگى و تشنگى به او مى‏رسد صبر کند، و در آن هنگام با امساک از شهوات (و پیروى نکردن از نفس اماره بسوء) مستوجب ثواب فراوانى مى‏شود، (و خداوند اجر و ثواب عبادت روزه‏داریش را به او مرحمت‏خواهد فرمود) و این اوصاف حمیده (که براى صائم ذکر شد) واعظ خوبى براى روزه‏داران در دنیا خواهد شد، (که اثرات وضعى این اوصاف کاملا در چهره و اعمال و رفتار آنان مشهود خواهد گشت) و رائض و راغب است‏بر روزه‏داران بر اداء آنچه که مکلف به آنند و راهنماى خوبى براى آنان است در عالم عقبى، و آنان باید بشناسند شدت و اهمیت مشکلات فقرا و بیچارگان را که تا رحمت آورند بر فقراء و مساکین در دنیا، سپس اداء نمایند حقوق آنان را که خداوند در اموالشان مقرر فرموده است. (یعنى اینطور نباشد که خود خوب بخورند و بپوشند و دیگران گرسنه باشند).

 

شاعر عرب «حاتم بن عبد الله طائى‏» مى‏گوید:

 

و حسبک داء ان تبیت‏ببطنة و حولک اکباد تحن الى القد! (9)

 

یعنى: این درد براى تو بس است که شب با شکم پر بخوابى و در گردت جگرها باشد که قدح پوستى را آرزو کنند (و براى آنان فراهم نشود چه جاى آنکه طعام داشته باشند.

 

بحثى دیگر در فلسفه روزه از امام رضا(ع)

 

امام رضا (علیه السلام) در یک پرسش دیگر از فلسفه روزه چنین مى‏فرماید: «علة الصوم لعرفان مس الجوع و العطش لیکون العبد ذلیلا مستکینا ماجورا محتسبا صابرا فیکون ذلک دلیلا على شدائد الآخرة، علت روزه از براى فهمیدن الم و درد گرسنگى و تشنگى است، تا بنده ذلیل و متضرع و ماجور و صابر باشد و بفهمد شدائد آخرت را، مع ما فیه من الانکسار له عن الشهوات و اعظاله فى العاجل دلیلا على الآجل لیعلم مبلغ ذلک من اهل الفقر و المسکنة فى الدنیا و الآخرة‏» (10) علاوه بر این که در روزه انکسار شهوات و موعظه هست از براى امر آخرت تا بداند حال اهل فقر و فاقه را در دنیا و عقبى. بلى این است قسمتى از فلسفه روزه از بیان حضرت رضا علیه آلاف التحیة و الثناء.

 

بلى روزه از افضل طاعات است، زیرا که روزه مشتمل بر انکسار شهوات بهیمیه است که شریعت آسمانى و احکام الهى نیامده مگر براى تعدیل شهوات و توقیف و مهار آنها که در حد اعتدال انجام گرفته، و براى تزکیه و طهارت نفس و تصفیه آن از اخلاقیات رذیله، زیرا مقصود از صوم مجرد امساک از اکل و شرب و مباشرت با نسوان نیست، بلکه غرض نهائى آن کف نفس و نگهدارى آن از شهوترانى‏هاى حیوانى است، چنان که رسول خدا (صلى الله علیه و آله) فرمود: الصوم جنة فاذا صام احدکم فلا یرفث و لا یجهل و ان امرء جادله او شاتمه فلیقل انى صائم: که روزه سپرى است از براى شخص، زیرا یکى از شما اگر روزه گرفت‏سخن زشت نگوید، و کارهاى بیهوده نکند، و اگر کسى با وى مجادله کند یا او را شماتت نماید، او بگوید من روزه هستم، مراد از این حدیث‏شریف نبوى (صلى الله علیه و آله) این است: که روزه وقایه‏اى است که نگه مى‏دارد آدمى را از انحرافات و لغزشها، که به واسطه آن از دشمنانى بزرگ چون شیطان نفس، دشمن درونى، خلاصى مى‏جوید، پس نفس را کنترل مى‏نماید از شهوات نابجا، و شیطان را از خود دور مى‏نماید.

 

مجراى نفوذ شیطان را با روزه ضیق نمائید

 

بر این مبنا رسول الله (صلى الله علیه و آله) فرمود: «ان الشیطان لیجرى من ابن آدم مجرى الدم فضیقوا مجاریه بالجوع‏»، که شیطان جریان مى‏یابد و نفوذ مى‏کند در فرزندان آدم، مانند جریان خون در بدن پس مجارى شیطان را در وجود خود به واسطه گرسنگى یعنى روزه تنگ نمائید، (11) و الحق، که روزه بدون اثر چه فایده و ثمرى دارد؟ آرى فائده و اثرى ندارد که آدمى غذاى ناهار خویش را به افطار تاخیر اندازد، و از امساک و اجتناب از یک سرى مبطلات روزه، انواع تهمتها و دروغها و غیبتها و شهوترانى‏ها و هتک حرمت‏خلق الله و حفظ نکردن ناموس خویش از نامحرمان و سوء تربیت فرزندان و سرعت غضب به حادثه کوچکى و ایجاد ضرب و شتم و صدها گناه دیگر مرتکب شود و بگوید من روزه هستم خیر؟ این نوع روزه اثرى و فایده‏اى ندارد، باید روزه قدرت ساختن و اصلاح نفس داشته باشد و روزه این قدرت را دارد، لکن این مائیم ارزش و اهمت او را تشخیص ندادیم، و از این نوع روزه‏هاى بى اثر ثمرى جز گرسنگى و تحمل تشنگى عاید ما نمى‏شود، و چه فایده‏اى است از براى روزه‏دار که فریضه‏اى اداء کند و کبیره‏اى مرتکب گردد، و با خیانت‏بر بندگان خدا در مال و عرض ایشان تجاوز نماید

 

روزه رابطه مستقیم با اخلاص دارد

 

خلاصه کنم و این بخش را «فلسفه روزه و حکمت مشروعیت‏» به سخن مولاى متقیان (علیه السلام) مزین نمایم که امام علیه السلام در آنجا که فلسفه پاره‏اى از احکام را تشریح مى‏فرماید: «و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق‏» (12)

 

خداوند، روزه را براى آزمایش اخلاص مردم مقرر و فرض فرموده است، و کسى که به پیشگاه حضرت حق اخلاص ورزد، تمامى اوصافى که در فلسفه روزه بیان شده است‏شامل حالش مى‏شود، و روزه کاملا با اخلاص روزه‏دار، در رابطه است.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( چهارشنبه 89/6/3 :: ساعت 12:8 صبح )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]