حضرت فاطمه معصومه (س)
در روز اول ذیقعده سال 173 هجری، در شهر مدینه چشم به جهان گشود.
این بانوی بزرگوار، از همان آغاز، در محیطی پرورش یافت که پدر و مادر و فرزندان،
همه به فضایل اخلاقی آراسته بودند. عبادت و زهد، پارسایی و تقوا، راستگویی و بردباری،
استقامت در برابر ناملایمات، بخشندگی و پاکدامنی و نیز یاد خدا، از صفات برجسته این خاندان پاک سیرت
و نیکو سرشت به شمار می رفت. پدران این خاندان، همه برگزیدگان و پیشوایان هدایت، گوهرهای تابناک امامت
و سکان داران کشتی انسانیت بودند.
ادامه مطلب... غروب همیشه بوی غریبی و غربت می دهد من فکر می کنم غریب ترین غروب ها برای قطعه ای از بهشت است بر روی زمین به نام بقیع ...... دیگر امشب کوفه صدای علی را نمی شنود. امشب صدای ناله چاه بلند تر از همه صداهاست. چاه کوفه و نخلستان هم دیگر همدم ندارند. کودک کاسه شیر را رها می کند... پیر مرد بیمار می ماند چه بگوید... فقط جلوی تابوت است که قامت راست می کند... اما ... اما قامت زینب دوباره می شکند... مگر " الف " یک قامت چند بار می تواند "دال " شود... پهلو یکبار شکسته شد... فرق یکبار پاره شد... زهر یک بار کارگر شد... سر ها هم یکبار به نیزه سوار شدند... اما قامت زینب بارها شکست... بارها و بارها ... امشب علی دستان حسین و عباس را برهم می گذارد... امشب علی حسین و عباس را به زینب می سپارد... هنوز کهنه پیراهن را زینب از یاد نبرده... امشب ملائکه عزادارند. امشب غربت هم به غربت سپرده می شود... امشب نجف بستر آماده کرده است و میزبان است ... اما میزبانی خسته و راز دار ... * ظهری بود داغ و سهمگین، وارد مسجد کوفه شدم، غربت از سر روی بیت الله می بارد... این کوفه چقدر ماجراها بخود دیدست. صدای اللهم انی اسئلک الامان زائران رنگ و بویی عجیب به فضا بخشیده، نمیدانم چرا وقتی قدم بر میدارم گامهایم سنگین است... مقام ابراهیم، مقام جبراییل،دکة القضا،بیت الطشت و ... هنگام نماز است،هنوز محراب پرواز علی موجود است،او هم رازی در سینه دارد...
آقا اجازه این دو سه خط را خودت بخوان....... قبل از هجوم سرزنش و حرف دیگران آقا اجازه پشت به من کرده قلبتان ؟....... دیگر نمی دهد به دلم روی خوش نشان قصدم گلایه نیست اجازه نه به خدا............ اصلاً به این نوشته بگوئید داستان من خسته ام از آتش و از خاک از زمین......... از احتمال فاجعه از آخر الزمان آقا اجازه سنگ شدم مانده در کویر............باران ببار و باز بباران از آسمان اهل بهشت یا که جهنم؟ خودت بگو ......... آقا اجازه ما که نه در این و نه در آن یک پای در جهنم و یک پای در بهشت.......... یا زیر دست های نجیب تو در امان آقا اجازه ............................................... باشد صبور می شوم اما تو لا اقل ........... دستی برای من بده از دور ها تکان....
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( سه شنبه 91/6/28 :: ساعت 12:50 عصر )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( یکشنبه 91/6/5 :: ساعت 6:47 عصر )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( یکشنبه 91/6/5 :: ساعت 6:28 عصر )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( چهارشنبه 91/5/18 :: ساعت 7:39 عصر )
نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( چهارشنبه 91/4/14 :: ساعت 11:11 عصر )
جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]
>> بازدید امروز: 22
>> بازدید دیروز: 22
>> مجموع بازدیدها: 564932
» فهرست موضوعی یادداشت ها
حماسه حسینی[43] . ائمه معصومین علیهم السلام[8] . بیداری اسلامی[6] . فتنه[4] . شهدای گمنام[2] . ائمه معصومین علیهم السلام .
» آرشیو مطالب
تابستان 85
پاییز 85
زمستان 85
بهار 86
تابستان 86
پاییز 86
زمستان 86
بهار 87
تابستان 87
پاییز 87
زمستان 87
بهار 88
پاییز 88
بهار 89
تابستان 89
پاییز 89
زمستان 89
بهار 90
تابستان 90
پاییز 90
زمستان 90
بهار 91
تابستان 91
پاییز 91
زمستان 91
بهار 92
تابستان 92
پاییز 92
زمستان 92
بهار 93
» لوگوی وبلاگ
» لینک دوستان
لحظه های آبی
زلال تر از نور
لهجه قمی
قم عش آل نبی
تجلی حماسه
مقاومت و بیداری
بچه هیئتی
مشاور مذهبی
» صفحات اختصاصی
» وضعیت من در یاهو
یــــاهـو
» طراح قالب