سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شما را به دوری از هوس سفارش می کنم که هوس به کوری فرا می خواند و آن گمراهی آخرت و دنیاست [امام علی علیه السلام]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» پلاک گمنامی .......

گفتیم یا اباالفضل، اباالفضل ها پیدا شدند

ایام عید بود. دقیقاً یادم نیست چه سالی، ولی آن شب مصادف شده بود با شب ولادت آقا امام رضا(ع). در سنگر بچه های 31 عاشورا مراسم جشنی برپا شد. آخر مراسم، نوبت من شد که بخوانم. نمی دانم چرا، اما دلم دامن گیر آقا قمر بنی هاشم شد. توسلی پیدا کردیم به جانب آقا. عرض کردم: ارباب! شما مزه شرمندگی رو چشیده اید نگذارید ما شرمنده خانواده شهدا شویم.

مراسم تمام شد. صبح قرار شد پای کار برویم. از بچه ها پرسیدم: رمز امروز به نام که باشد؟ فکر می کردم همه می گویند «یا امام رضا». آخر آن روز، روز ولادت آقا بود. اما حاج آقای گنجی گفت: بگو یا اباالفضل. گفتم: امروز روز ولادت امام رضا(ع) است. ایشان گفت: دیشب به آقا متوسل شدیم. امروز هم به نام ایشان می رویم عیدی را از دست آقا بگیریم. یا اباالفضل را گفتیم و حرکت کردیم................



ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( سه شنبه 92/6/12 :: ساعت 6:5 عصر )


»» گر مرد رهی بسم الله ........

مگر می شود عاشق باشی و نسیم آمدنش را حس نکنی؟

*****یا رب الحسین ( ع ) *****

آرام آرام حال و هوای دلمان بوی محرم حسین ع را میگیرد.

قلب لباس مشکی ام تند تر می تپد و دریای شور و عزای محرم پر تلاطم تر

شهر و کوچه و خیابان بعد بیعت غدیر پچ پچ نمکدان شکنان را می شنوند و در دلشان دلهره ای است

آرامش و سکون در این حال معنایی برای تعریف ندارد

چندی بعد

کاراوان کربلائیان به نینوا می رسد.

کم کم گره معجرها باید محکم تر شود و کودکان آماده تشنگی

یاران حسین (ع ) وضوی شهادت بگیرند و علمدار مولا خود را آرام آرام آماده شنیدن صدای " الان انکسر ظهری" ارباب کند

و برای ما چه سخت است که هر سال تاریخ کربلا تکرار شود

و چه دلسوز

ولی پر پیام!

فهم قیام امام حسین( ع ) و عاشورا

فهم حامی ولی بودن و بصیر بودن

این عرصه ، بسیار دشوار است،

دریا مواج است و

ریزش بسیار

گر مرد

رهی،

بسم الله...




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( دوشنبه 92/6/4 :: ساعت 5:27 عصر )

»» عطر جنت

روز آخر چقدر عرفانی ست

چشم هایم عجیب بارانی ست

عطر جنت تمام شد افسوس

آخرین لحظه های مهمانی ست

خدای خوبم....... وقتی به نماز می ایستم به گونه ای نماز می خوانم گویی هزاران خدا دارم

اما تو هنگام نمازم به نحوی به من عنایت داری که انگار همین یک بنده را داری.

خدای مهربان تر از مادرم.......حسرت یک چیز بر دلم مانده است

آن هم نمازی ست بی یاد دنیا و مملو از یاد تو........ دلم به دو رکعتش هم راضی است.

خدای عزیزم ......... من اگر بد کنم تو را بنده بسیار است ،

اما اگر تو با من مدارا نکنی مرا خدایی دیگر کجاست؟؟؟؟؟؟




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( پنج شنبه 92/5/17 :: ساعت 7:51 عصر )

»» اگر چشم از آسمان بر ندارم.........

بارالها! تو خود می‏دانستی که دست گنه‏کار، کوتاه‏تر از آن است که به آسمان برسد و این بود که شبی آسمانیان را به زمین فرود آوردی تا میهمان تو از برچیدن میوه‏ های آسمان، بی ‏نصیب نماند که کریمان برای بخشیدن سیب سرخ مهربانی، از بلندای شاخه خود به سمت کودکان سرگردان، این‏گونه خم می‏شوند.


امشب مرا آرامشی امواج ‏خیز است *** دار و ندارم یک دل پا در گریز است
ای عشق کاری کن که بال و پر بگیرم *** یک‏بار دیگر خویش را از سر بگیرم

 

بارالها! شرح مبسوطی از گناهان خود را در دست گرفته‏ ام تا در عیدگاه تو که همان شب‏های قدر است، لبیک‏ گوی حَوِّل حالَنا اِلی اَحْسَنِ الْحالِ من باشی که در بیغوله‏ های بی‏قراری خود، جز بن ‏بستی از دیوارهای ناامیدی، چیزی با خود ندارم.
ای خدای علی، نیمه ‏شبان، فانوس امید را در خرابه‏ های جانم با قرص نانی از بخشش خود، برسان که چشم در راهم. (اَللّهُمَّ لا تَجْعَلْنی ناسیا لِذِکرِکْ.)

بارالها! به ناتوانی خود معترفم و اینکه رفیقِ نااهلِ خویشتنِ خویش بوده ‏ام. روزی، یوسفِ جان را به رسم امانت، در کالبدم دمیدی و اکنون به چاهِ نفسِ خود چنان گرفتارم که هیچ اراده‏ ای جز مشیّت تو، توان رهایی‏ ام را ندارد. تنها امیدم به مطلع‏ الفجر است، تا کاروان شب‏های قدر تو، دَلوی در چاه بیابانِ جانم بفرستد و ذلت مرا به عزتت مبدل کند که: «اِنّک تُعِزُّ مَن تَشاء و تُذِلُّ من تَشاء».

میان صفحات جوشن کبیر، دنبال توام؛ قرآن را بر سر می‏ گیرم تا آتش برخاسته از درونم، جهان را نسوزاند.

یا مدبر الاُمُور یا باعثَ مَن فی القُبُور! چگونه قاری سوره قدر باشم، حال آنکه از شناختن قدر تو غافل بودم و چگونه در معنای سوره عنکبوت، تو را دریابم، حال آنکه خود اسیرترین بنده در تار غفلت خویشم؟!
و همانا منظور از شب‏های قدر این است که تو دست‏ نیافتی نیستی؛ اگر چشم از آسمان برندارم.




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( سه شنبه 92/5/8 :: ساعت 11:13 عصر )

»» سیب معطر بخشش

شیشه آسمان را شکسته ‏اند، تا تبلور حضور حق را همگان دریافت کنند.
بر خوان آمرزش ایزدی همه را می‏ طلبند و عذاب را پشت کوه‏ های اغماض انداخته‏ اند.
پیامبر اکرم صلی‏ الله‏ علیه‏ و‏آله : «مَن أحیی لَیلَةَ القَدرِ حُوِّلَ عَنهُ العَذابُ اِلَی السِّنَةِ القابِلَة؛

هر کس شب قدر را احیا بدارد، تا سال آینده عذاب از او برداشته می‏شود».
به نامه‏ های «العفوِ» هر جنبده‏ ای، سیب معطّر بخشش تعارف می‏کنند؛
حتی به دستانی که چرک گناه، سیاهشان کرده و

قلب‏هایی که تا حال از رحمت حق دور مانده.
ستارگان، تا صبح از گناه‏کاران نام‏ نویسی می‏کنند؛

بشتابید که قلم عفو در دست خداوند می‏درخشد.
خردلی از کوه گناهاتان باقی نخواهد ماند؛

این سخن فخر دو عالم؛ محمد مصطفی صلی ‏الله‏ علیه ‏و‏آله است که

«هر که از روی ایمان و برای رسیدن به ثواب الهی شب قدر را به عبادت بگذراند، گناهان گذشته‏ اش آمرزیده می‏شود»




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( سه شنبه 92/5/8 :: ساعت 10:46 عصر )

<      1   2   3   4      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]