سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آن که با حق درآویخت ، خون خود بریخت . [نهج البلاغه]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» میلاد گل یاس

در بیستم جمادى الثانى،([1]) یاد میلاد آن گل یاس را زنده نگه مى داریم که بوى خوش آن به زندگى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) حیاتى تازه بخشید; او همان فاطمه دخت پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و سرور زنان جهان و بزرگِ بانوان بهشت است. اگر بخواهیم بر طبق سنّت رایج میان مردم براى هر نماد مقدس زندگى، روز ویژه اى اختصاص دهیم، بهترین روز براى بزرگداشت زن مسلمان، روز ولادت فاطمه زهرا(علیها السلام) است. برهمین اساس امام خمینى(قدس سره)این روز را روز جهانى زن نام گذارى کرد.


سنّت انتخاب برخى روزهاى مهم براى بزرگداشت قشر خاصى از مردم، همچون: زنان، کارگران و... همواره در ارتباط با شخصیّت برجسته اى از آن قشر است. حال چرا باید مراسم جهانى بزرگداشت زن در روز ولادت فاطمه زهرا(علیها السلام)برگزار شود; در حالى که او در زندگى بسیار کوتاه خویش دوره جوانى را نیز پشت سر نگذاشته بود؟..........


در روز بزرگداشت مقام زن، سزاوار است الگویى فراروى بانوان جهان قرار داده شود که در خود همه عناصر کمال و همه ارزش هاى پویاى زندگى را دارا باشد; زندگى خصوصى یک زن به عنوان یک دختر یا همسر یا مادر و زندگى عمومى او به عنوان یک زن مسلمان که در همه عرصه هاى حیات حضورى فعّال دارد. زهرا همان انسان نمونه و الگوى بى همتاى انسان مسلمان است. او گرچه بسیار کوتاه زیست، اما مراحل زندگى او بسى پربار بود. کودکى او به آن اندازه از تلاش و معنویت سرشار بود که نظیر آن در هیچ کودک دیگرى یافت نمى شود. جوانى او کوتاه ولى مملو از مفاهیم ارزشمند و پیام هاى پندآموز بود. بنابراین حیات کوتاه او از گستره اى وسیع برخوردار بود و ارزش حیات هر انسان نه در امتداد زمانى، بلکه در عمق محتوایى آن است. ژرفاى وجودى، به زمان، ارزش و جریان و اندیشه و وسعت مى بخشد تا آن جا که گاه ساعتى از زمان معادل روزگارى دراز مى گردد. چه بس ساعتى از زندگى انسان هاى بزرگ که به اندازه هزار سال از عمر انسان هاى خمود و بى تحرک در جهان تأثیر گذارده و به آن حیاتى تازه بخشیده است. در واقع آن چه در زندگى اهمیت فراوان دارد، امتداد در عمق حیات است; نه درازى طول حیات.

آرى; فاطمه(علیها السلام) الگوى برتر زنان در سطح جهان است و لذا ما او را با افتخار تمام فراروى همگان مى نهیم. اندیشه او بخشى از اندیشه پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم) و روان او تپشى از حیات پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله وسلم)بود. او الگوى زنان در تلاش و جنبش فرهنگى و در زندگى زناشویى و در نقش مادرى، و الگوى همگان در نقش انسانى است; او که در همه حوزه هاى حیات اجتماعى، حضورى زنده و فعال داشت. فاطمه دوشیزه اى بود نیکوتر از همه دوشیزگان و همسرى برتر از همه همسران و مادرى خوب تر از همه مادران و او همان انسان مسلمانى بود که بهتر از همه مسلمانان با بینش و نگرش خویش در گستره حیات به جریان درآمد. او همه نمادهاى ارزشمند انسانى را در شخصیت بى همتاى خود گردآورده بود.

زهرا نه از جهت خویشاوندیش با پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و بلکه به خاطر فضایل والا و خصلت هاى انسانى اش بر زنان جهان سرور گشته است. پس اگر با او همراه شوى به نیکى به تو خواهد آموخت عشق انسانى به همه انسانیت و بذل و بخشش انسانى به همه انسانیت و مسؤولیت فرهنگى انسان در برابر همه انسانیت و مبارزه و مقاومت انسانى در برابر همه دشمنان انسانیت چگونه است و بدین سان بانوى امروز توان ایستادگى در مقابل همه ستمگران و برترى جویان را خواهد یافت.

چرا فاطمه؟ زیرا او به زنان مى گوید: شما تنها یک زن نیستید; بلکه انسان هستید; پس از خاستگاه انسانى خویش برخیزید و زنانگى خویش را در آن مسیر قرار دهید; نه آن که از خاستگاه زنانگى خویش در عرصه حیات ظاهر شوید و انسانیت خود را به نابودى کشانید. اى زنان جهان به این بسنده نکنید که تنها در جسم و بدن انسان باشید; بلکه در ژرفاى روان و خرد و رفتار خود نیز انسان گردید; انسانى همواره همراه با خدا و مردم.

ما در روز جهانى زن، فاطمه را مى گزینیم تا بگوییم که اسلام با هرگونه ستم به زنان از دیرباز تا کنون مخالف بوده و هست; مردانى که زندگى زن را در دایره اى تنگ، محدود ساخته و افق هاى تکاپو و تلاش را روى او بسته اند. آنان خود در عرصه هاى مختلف به تولید اندیشه پرداخته، اما استعدادهاى زنان را از شکوفایى محروم ساخته اند و بدین سان جوامع انسانى از لطافت مهر و عاطفه زنان به دور مانده و میزان عشق و محبت در آنها بسیار کاهش یافته است. این دنیاى مهر و محبت تنها در دامان مادرى و به روى نوزادانشان گشوده مانده، در حالى که توان سیراب ساختن تمام زندگى و همه انسانیت را دارا است.

زنان در چنین فضایى، از زمینه و بستر مناسب براى فعالیت و شکوفایى برخوردار نیستند تا به تولید زندگى و بارورىِ توان هاى سرکوب شده شان بپردازند و بدین سان آنها در زندگى، نقشى حاشیه اى یافته و به حوزه محدودى از ساحات زندگىِ مردان رانده شده و انسانیت آنها به فراموشى سپرده شده است. از این روى اسلام براى جهان بشریت به ارمغان آمد تا زن و مرد را با همه مسؤولیت ها و تعهداتشان آشنا ساخته و نقش و جایگاه هر یک را در زندگى برمبناى تفاوت هاى وجودى شان تعیین نموده و بدین ترتیب دایره هستى را با این عناصر متنوع تکمیل سازد. این تنوّع نه در کرامت انسانى با همه محتواى فکرى، روحى و عملى آن و بلکه در داخل این محدوده براساس ویژگى هاى انسانى هر یک به ظهور رسیده و دو گونه انسانى پدید آورده است.

*     *     *


فاطمه در خانه نبوّت


موهبت کوثر به پیامبر

زهرا دختر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و فرزندان او تنها نسل پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) هستند. در شأن نزول سوره کوثر آمده است: قریش بر پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) عیب مى گرفتند که تو از خود نسلى ندارى و خداوند در پاسخ آنها این سوره را نازل ساخت: «ما به تو کوثر بخشیدیم * پس به درگاه پروردگارت نماز گذار و قربانى ذبح کن * که همانا دشمن بدگوى تو خود دنباله بریده است.»([2])

کوثر به آن خیر فراوانى گفته مى شود که در سرتاسر زندگى و حتى پس از آن مى گسترد. پس اى پیامبر به سوى پروردگارت نماز بگذار که نسل تو هیچ گاه از میان نرفته و یاد تو تا ابد زنده خواهد ماند. آن که نسلش سزاوار نابودى است، دشمن تو و مخالف تو است. روایات اسباب نزول اشاره مى کنند که برخى از جاهلان قریش مانند: عاص بن وائل، ابوجهل، عقبة بن ابى معیط و کعب بن اشرف پس از مرگ قاسم، فرزند پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) او را دنباله بریده و بى نسل و ذریه مى خواندند. نزول سوره کوثر در چنین فضایى به این واقعیت اشاره دارد که خیر فراوانى براى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)از نسل فاطمه پدید خواهد آمد. این بیان، پاسخ طبیعى خداوند به ایراد مشرکان قریش بود; چرا که آنان براى تضعیف روحیه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به یکى از نمادهاى منفى و نقص شخصیتى در جامعه آن روز متوسل شده و او را دنباله بریده نامیده بودند و در مقابل خداوند به اعطاى خیر فروان به او اشاره نموده و از دنباله بریدگى دشمنانش خبر مى دهد. علامه طباطبایى در حاشیه این تفسیر از سوره کوثر تأکید مى کند که در غیر این صورت دیگر تأیید سخن با تعبیر «همانا دشمن بدگوى تو همو خود بى تبار است» بى فایده و لغو خواهد بود.([3])


خواهران فاطمه

آیا پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) به جز فاطمه زهرا(علیها السلام) دختران دیگرى نیز داشت؟ گزارش هاى تاریخى تصریح مى کنند که پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)به جز فاطمه(علیها السلام)پسران و دختران دیگرى نیز داشته است;([4]) اما پسران ایشان همگى در دوره کودکى از جهان رخت بربستند. دختران حضرت عبارتند از: زینب، ام کلثوم و رقیه که تا سن جوانى ادامه حیات داده و ازدواج نیز نمودند. البته عده بسیار اندکى از معاصران به تبع تعداد ناچیزى از متقدمان معتقدند که این دختران نه از آنِ پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و بلکه فرزندخوانده هاى آن حضرت بوده اند. این سخن شگفت در تعارض با صریح قرآن است([5]) که مى فرماید: «اى پیامبر، به همسرانت و دخترانت و همسران مؤمنشان بگو...»([6])


کودک آگاه و متعهد

فاطمه چگونه کودکى را پشت سرگذاشت؟ تاریخ براى ما چندان از دوران کودکى او در خانه پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) گزارش نداده است; با این حال از روایات موجود به دست مى آید که کودکى او همچون دیگر کودکان به بازى و سرگرمى نگذشت. در واقع او در خویش چنان نیرو و توانى مى یافت که زمینه و فرصتى براى رفتار کودکانه برایش باقى نمى گذاشت. گنجایش درون او بسى بیش از یک کودک ساده و معمولى بود. او در آن دوره دشوار از حیات پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) بسان انسانى کامل در برابر کوشش ها و رنج هاى پدر، احساس مسؤولیت مى کرد. شخصیت مادر در نهاد این کودک شکل گرفته و او را در فضاى روحیات و معنویات آن بانوى گران قدر نهاده و نقش و جایگاه مادرى به او بخشیده بود.

فاطمه از آن روز که دیده بر جهان گشود، هر از چندگاهى پدر را خسته از فشار و آزار مشرکان شب هنگام بر سردر خانه مى دید; آن گاه او را در آغوش گرفته و با بذل دریاى مهر و عطوفت خویش از درد و رنج پدر مى کاست. روزى در مسجد الحرام، پدر را به نماز ایستاده دید; در حالى که جامه اش را مشرکان آلوده ساخته بودند. آن گاه او با اندوه تمام در حالى که سرشک غم از دیده فرو مى ریخت به پیش آمد و با دست هاى کوچکش به برطرف ساختن آلودگى ها پرداخت. بدین سان فاطمه از آغاز کودکى به ساحت تعهد و مسؤولیت پاگذاشته و با پذیرش آن براى حمایت از پدر و مهرورزى به او در کنارش قرار گرفته بود. پدرى که مادرش را از دیرباز در اوان کودکى از دست داده و همسر مهربانش نیز از جهان رخت بربسته و اکنون تنهاى تنها به همراهى زهرا نیازمند است. فاطمه کوچک نیز در حالى کنار پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) ایستاده و با تمام وجود به حمایت از او برمى خاست که پدر از هر سو مورد تهاجم قرار گرفته و او خود نیز با ابلاغ آیین جدید به تمام جاهلیت یورش برده بود. دشمنان از یک سو به او تهمت دیوانگى و جادوگرى مى زدند و از سوى دیگر با سنگ و کثافات بر او حمله مى بردند و به باد ناسزایش مى گرفتند تا آن جا که عمویش ابولهب نیز در برابرش نعره سر مى داد: اى قوم صد البته که او شما را جادو کرده است.([7])

رنج ها و سختى هاى تبلیغ دین بر دوش پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) سنگینى مى کرد و او این همه را در روان بردبارش ذخیره مى ساخت و با دنیایى از صبر در برابر این فشار طاقت فرسا راست قامت مى ایستاد. محمد به خانه که مى رسید در ژرفاى اقیانوس مهر و عاطفه زهرا از نو نیرویى تازه مى یافت; چنان که گویا روزگارى در بهشت برین آرمیده است. عواطف زهرا نه همچون کودکى خام و گریه هایش نه تهى از شعور، بلکه دنیایى از بینش و آگاهى بود که براى کاستن از رنج هاى پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و همراهى با آرمان هاى او به رویش گشوده مى شد.

فاطمه(علیها السلام) در همان دنیاى کودکى خویش، رنج هاى بزرگ پیامبر را رنج خویش احساس مى نمود و همه اهتمامات مقام نبوّت را در کنار دردهاى نبىّ در نهاد خویش مى گنجاند و طبیعى است که بازى و سرگرمى براى چنین کودکى بى معنى نماید. زمینه بازى و سرگرمى در اوقات فراغت انسان پدید مى آید و لذا کسى که خِرَدش را اندیشه اى سرشار و عاطفه اش را احساساتى لبریز و زندگى اش را واقعیّتى پایان ناپذیر در برگرفته است، دیگر فرصتى براى خوش گذرانى و اتلاف وقت نخواهد یافت. فاطمه زهرا(علیها السلام) این چنین و نه بسان دیگر کودکان پرورش یافت; تعهدى در احساس و عاطفه و نگرش و رفتار که در سرتاسر حیات او نمودار گشته بود. نسیم مهر و عاطفه فاطمى که دل و روان پدر را درمى نوردید، الهام بخش ما در زندگى خانوادگى امروز است. این شیوه تربیتى به ما مى آموزد که فرایند پرورش فرزندان برپایه تعمیق عواطف و تقویت مهرورزى در آنان استوار مى باشد. پدران و مادران در چنین فضایى به هنگام خستگى از بار سنگین زندگى بر ساحل عاطفه و محبت دختران و پسرانشان نشسته و از فشار آن بر روان خویش مى کاهند. بدین سان نقش هاى خانواده در فرایندى دو سویه جایگزین یکدیگر مى شوند; گاه فرزندان در نقش پدر و مادر به تعادل روانى والدینشان یارى مى رسانند و گاه والدین به هنگام بازى با کودکان در نقش همسالانشان ظاهر مى شوند و به این گفته پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم)جامه عمل مى پوشانند که «هرکسى سروکارش با کودک افتاد، لاجرم زبان کودکى باید گشاد.»([8])





منابع و مآخذ:

[1])   محقق شوشترى در کتاب «تواریخ النبى و الآل» ص34 درباره تاریخ ولادت فاطمه زهرا(علیها السلام) چنین مى نویسد: «بنا به گفته شیخ مفید در مسارّ الشیعة و شیخ طوسى در مصباح المتهجد و بنا به روایت ابن جریر طبرى از امام صادق(علیه السلام) تاریخ ولادت آن حضرت، بیستم جمادى الثانى بوده و هیچ مخالفتى با این قول به چشم نمى خورد.» از امام باقر(علیه السلام) در باره تاریخ ولادت و وفات آن حضرت نقل شده است که «فاطمه دخت پیامبر در سال پنجم بعثت به دنیا آمده و به هنگام وفات، هجده سال و هفتاد و پنج روز داشت.»، کافى، ج1، ص457، ح10.

[2])   انا اعطیناک الکوثر * فصل لربک و انحر * ان شانئک هو الابتر - کوثر.

[3])   المیزان، ج20، ص 429.

[4])   البدایة و النهایة، ج 2، ص 273 و بحار الانوار، ج 22، ص 150 و الکامل فى التاریخ، ج1، ص 655 و سیره ابن هشام، ج2، ص202.

[5])   قول مزبور، مخالف روایات متعددى از اهل بیت(علیهم السلام) نیز است; از قبیل روایات امام صادق(علیه السلام) که فرمود: «پیامبر از خدیجه، داراى قاسم و طاهر-که نام دیگر او عبدالله است-و ام کلثوم و رقیه و زینب و فاطمه گشت» و هم چنین آن حضرت از پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) نقل فرمود: «خدیجه براى من طاهر-که نام دیگر او عبدالله و مطهر است-و قاسم و فاطمه و رقیه و ام کلثوم و زینب را آورد.» نک: خصال صدوق، ص 404.

[6])   قل لازواجک و بناتک و نساء المؤمنین... - احزاب/59.

[7])   تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 66.

[8])   من کان له صبی فلیتصاب له - من لا یحضره الفقیه، ج 3، ب148، ص 312، ح21 و الوافى، ج12،  ص1388.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( دوشنبه 90/3/2 :: ساعت 1:8 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]