سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برترین دانش لا اله إلاّ اللّه است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» کفش های وصله دار

مولاى من!

خلیفه نیستى‏

سلطان هم

فقط امام اول مظلومانى‏

و جاى پنج سال

مى ‏شد که پنجاه سال حاکم باشى‏

مى‏ شد که شامات را

چون دندانى کند و پراکند

که سهم بچه‏ هاى ابوسفیان باشد

و در امارت کوفه

کارى هم به «ابن‏ ملجم» و «قطام» داد.

مى‏ شد هر سال

به هند و پارس‏

به چین و ماچین دعوت شد

سلطان روم

به افتخار حضورت ضیافت ها برپا کند

مى ‏شد حسین و حسن را با خود همراه کرد

یکى مشاور اعظم‏

یکى وزیر خزانه‏ دارى کل‏

مى‏ شد کارى کرد

که جعده هم مشاورت امور بانوان را عهده‏ دار باشد

یا کاره‏ اى که زهر نریزد

یا نه

حکومت ایران هم مى ‏شد که سهم حسن باشد

حکومت عراق، سهم حسین‏

حتى عقیل را مى‏ شد سه چهار سالى‏

با حقوق ارزى آن روز

به آندلس فرستاد

مى ‏شد محمد حنفیه

سفیر سازمان ملل باشد

مى ‏شد کنار رود فرات

کاخى سبز ساخت‏

براى تابستان‏ها

سرى به بغداد زد

بر بالاى کوه ابوقبیس‏

کاخى سپید داشت

چیزى شبیه کاخ سعدآباد

شبیه کاخ ملک فهد

مى ‏شد که بعد خود

به فکر پادشاهى فرزندان بود

مثل همین ملک حسین و ملک حسن

مثل همین حیدر على ‏اف‏

و اف بر این دنیا...

مى‏ شد که امام على بود و

با تمام جهان ارتباط داشت‏

مثل همین امام على رحمانف

مى ‏شد با خانم رایس دست داد

مى‏ شد انبان خویش را پر کرد

از شیر مرغ و جان آدمیزاد

از وعده و وعید

و جامه‏ هاى اطلس و ابریشم پوشید

با میمون و سگ بازى کرد

رقاصه‏ هاى روم را دعوت کرد

با چشم ‏بندى و آتش‏بازى

شب را به صبح رساند

می شد نشست بالاى تختى و

کلاهى از مروارید و زر بر سر گذاشت‏

یا دست کم

هر روز یک اسب پیش‏کش قبول کرد

یک شمشیر مُرصّع

که نام تو بر آن حک شده باشد

این تحفه‏ ها از هند است

آن جامه‏ ها از روم

این فرش‏هاى ابریشمین از ایران ...

جشنى بگیر

شب را زود بخواب

که کاترینا و سونامى در راه است‏

براى کندن چاه

به بردگان سیاه فرمان بده‏

به شرکت‏هاى چند ملیّتى‏

براى بردن نان فرصت نیست‏

این را به سازمان غله و نان بسپار!

آقا جان

مولای من

این وقت شب‏

نشسته‏ اى و به من لبخند مى ‏زنى‏

مى ‏دانم

این‏گونه شعرها خوب نیستند

اما مولاى من!

آن کفش‏هاى وصله‏ دار هم

مناسب پاى حضرت حاکم نیست!

شعر از: علیرضا قزوه



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( یکشنبه 90/5/30 :: ساعت 12:0 صبح )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]