یکی دو شب قبل خوابش رو دیدم توی عالم خواب می دونستم که دیگه بین مانیست خیلی نورانی شده بود ازش پرسیدم علی جان چه خبر گفت اینجا همه چیز عالیه فقط دلم خیلی برای یه روضه آقا ابا عبدالله الحسین (ع) تنگ شده ................
یادداشت و نوای این دفعه را تقدیم می کنم به دوست جانباز شیمیایی ام علی جلیلی پور:
بعد از 16 سال جنازه اش را آوردند . خودم توی گلزار شهدای قم دفنش کردم . عملیات کربلای 4 با بدن مجروح اسیر شد. برده بودنش بیمارستانی در بغداد همونجا شهید شده بود با لب تشنه. بعد از این همه سال هنوز سالم بود. سر صورت و محاسن از همه جا تازه تر بود.
یاد شب های جبهه و گردان تخریب افتادم. بلند می شد لامپ سنگر رو شل می کرد همه جا تاریک می شد شروع می کرد به خوندن : (( حسینم وا حسینا )). می شد بانی روضه امام حسین (ع) . آخر روضه هم که همه اشک هاشونو با چفیه پاک می کردند محمد اشک هاش رو می مالید به صورتش. دلیل تازگی صورت و محاسنش بعد از 16 سال همین بود. اثر اشک بر امام حسین (ع).
(( راوی : حاج حسین کاجی از گردان تخریب لشکر 17 علی بن ابیطالب (ع) ))