...سوت خمپاره در سرت پیچید ***** بالشت آسمانی از پر شد
خواب دیدی که باغی از گل سرخ *****در تو پرپر شد و کبوتر شد
...سوت خمپاره در سرت پیچید***** خواب دیدی که مثل سیبی سرخ
سرت افتاد روی دامن خاک***** نفس بادها معطر شد
شیشه عطر و چفیه ای خونین***** گوشه ای مهر و گوشه ای پوتین
...سوت خمپاره در سرت پیچید***** خواب دیدی اتاق سنگر شد
...سوت خمپاره در سرت پیچید ***** سوت خمپاره در سرت پیچید
...سوت خمپاره در سرت پیچید ***** سوت خمپاره ها مکرر شد
تشنه از خواب میپری ? بی سیم***** زیر گوش ات به گریه میگوید:
" اکبر اینسوی خاکریز افتاد *****اصغر آنسوی آب پرپر شد"
قرص های تو بی اثر بودند***** اتوبوس بهشت در کوچه ست
کاسه ی آب ریخت پشت سرت***** گوشه چشم پیرزن تر شد...
برگرفته از وبلاگ دوست عزیزم : علیرضا کاشانی http://www.alireza-kashani.blogfa.com