در حالی که در گوشهای از دنیا،
رئیسجمهوری در حال بوسیدن دختران خود
و بلند کردن آنها از رختخواب برای آغاز یک روز جدید است،
در گوشه دیگری از دنیا،دختری خردسال غریبانه
در حال آماده شدن برای رفتن به رختخواب است
در حالی که مدتی است دیگر بدون بوسه پدر
به رختخواب می رود.مادر، شاید امشب برای دختر، قصه مرد سیاهی
در گوشه غربی زمین را تعریف کند که تاب تحمل دیدن امثال بابای دختر را در
گوشه شرقی زمین ندارد و به همین خاطر،
"آدم بدها"ی قصه با حمایت مرد سیاه، بابای دختر را کشتهاند.
نمیدانم آیا وقتی گوشه غربی به شب برسد، رئیسجمهور جرات خواهد کرد
برای دخترها قصه شاهزاده با اسب سفید را کامل و بدون تحریف تعریف کند؟!
آخر چند وقتی است که شاهزاده، به ضرب گلوله دوستان مرد سیاه، کشته شده است.
آهنگی قدیمی را به آرمیتا رضایی نژاد و علی احمدی روشن فرزندان خردسال شهیدان هستهای تقدیم می کنم
که خاطرههای زیادی را برای کودکان دهه 60 ایران دارد.
آقای اوباما! امشب اگر نتوانستید قصه شاهزاده را بی کم و کاست برای دخترانتان "مالیا" و "ساشا" تعریف کنید،
به جای آن، این لالایی ایرانی را برایشان پخش کنید شاید توانستند گوشهای از رنجی را که کودکان ایران
از دست دولتمردان کشور شما از کودتای 1950 تاکنون کشیدهاند، بفهمند. شاید اینطوری،
با تمام شدن شب و رسیدن صبح، نسل بعدی آمریکا نگاه معقولانهتری به ایرانی که
فقط میخواهد پیشرفته و دیندار باشد، داشته باشند: