سفارش تبلیغ
صبا ویژن
برادری را نزد جفاکاران مجوی . آن را نزد پایبندان [آزرم] و وفاداران بجوی . [امام علی علیه السلام]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» قسم به صبرت زینب

* سوگند به زینب...

 

* إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ *

 

 

در آن روزی که آسمان کربلا شکافته شد

 

* وَإِذَا الْکَوَاکِبُ انْتَثَرَتْ *

 

و ستارگان بنی هاشم فروریختند...

 

*  وَإِذَا الْبحَارُ فُجِّرَتْ *

 

 

 * سوگند به زینب

 

در آن روزی که دریا ها از عطش حسینش  متلاطم شدند

 

 

 * سوگند به زینب

 

در آن روزی که قلبش سخت هراسان بود

 

 

و چشم هایش در مدار خورشید بر نیزه هزار بار طواف کرد...

 

* سوگند به زینب...

 

 

* فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ *

 

در آن روزی که سر نیزه در چشم عباس برق زد...

 

 

 

 

* وَخَسَفَ الْقَمَرُ *

 

 

و ماه بنی هاشم را خسوفی هولناک بر خاک زد...

 

* وَجُمِعَ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ *

 

 

و خورشید نیز به ماه ملحق شد در لجه های خون و خاک...

 

 

و کودکان خیام می گفتند بعد از این به کجا پناه ببریم و به کجا فرار کنیم...

 

 

آتش به دامن به پس خاربن ها دویدند...

 

 

"یاعلی"

 

 

زینب علی تو را می خوانند...

 

 

بانو امروز یا علی یعنی یا زینب.

 

 

* سوگند به زینب...

 

در آن روزی که تنها مفر اهل بیت دامان او بود...

 

در آن روزی که ایوب ناشکیبا شد...

 

 

پسران ایوب کشته شدند.

 

 

اما نه در برابر دیدگان او...

 

 

کشته شدند.

 

 

اما قطعه قطعه نشدند...

 

 

اما چهل منزل سر پسرانش بر نیزه مقابل چشمانش نبود...

 

 

پسران ایوب برایش یوسف نبودند.

 

 

پسران زینب اما...

 

 

چه می گویی؟

 

 

مگر زینب برای دو پسر قهرمانش خم به ابرو آورد؟

 

 

گفت فدای امامم.

 

 

گفت فدای حسینم.

 

 

اما حسینش...

 

 

هزار صبر ایوب هم به پای عشق او به یوسفش نمی رسید...

 

 

یعقوب از هجرت یوسف کور شد...

 

 

زینب دخت علی یوسفش را دید که گرگان محاصره اش کردند.

 

 

زینب دید که پیراهن یوسفش خونین شد.....

 

زینب دید خنجر را و حنجر را...

 

 

 

هزاران بار گفته اند و هزاران بار کم گفته اند.

 

 

خدایا یعقوب را به صبر ستودی برای یک یوسف مسافر.

 

 

و زینب هجده یوسف مذبوح داشت...

 

 

که یوسف یعقوب فدای یوسفان زینب.

 

 

خدایا ایوب را به صبر ستودی برای فراق فرزندانش و بیماری و فقرش.

 

 

و زینب عالمه بی معلم  را حسینش دادی

 

او که

 

 

مفارقت مادری را دید،

 

 

که مادر آسمان ها و زمین بود...

 

 

و پدری ،

 

 

که امام آسمان ها و زمین بود...

 

 

و برادری ،

 

 

 که زیبایی آسمان ها و زمین بود...

 

 

و حسینی ،

 

 

که حسین از برای خداوند بود...

 

 

"احب الله من احب حسینا"

 

 

خداوند را دوست دارد هر که حسین را دوست دارد...

 

 

* سوگند به صبر زینب ...

 

 

و ما چه می دانیم که زینب کیست...

 

 

شاید از این رو یعقوب و ایوب صابر شدند و نعم العبد که تو خدایا  یک قطره از صبر زینت علی را به آنها عطانموده بودی...

 

 

این زینب دخت علی است...

 

 

* سوگند به علی...

 

 

در آن روز که زینبش با صدای و با کلمات او در مقابل ابن زیاد

 

 

بدون اشک و آه...

 

 

بدون ناله و ضعف...

 

 

با همان قامتش که قیامت می کرد –  اما کمی خمیده –

 

 

با همان صلابتش که صلای حقیقت بود...

 

 

بلند و رسا فرمود:

 

 

"ما رایت الا جمیلا"

 

 

 

خدایا سوگند به زینب در آن روز که زینبش کردی...

 

 

 ای پروردگار صابران و ای بلند مرتبه ای که عظمتت عقول را مبهوت جمال خود کرده

 

 

و عشقت چنان آتشی به جانشان انداخته که  حسینت جسم خود را پاره پاره در حضورت می خواهد

 

 

و زینبت دستان خود را در مقابلت اسیر و دربند می پسندند...

 

 

ای پروردگاری که ملکوتت چنان استیلا دارد که زینبی حسینش را فدای تو می کند

 

 

و حسینی زینبش را در اسارت تو جاودانه آزاده می کند.........

 

ما را در محبت حسین غرق بفرما



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( دوشنبه 86/5/8 :: ساعت 2:26 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]