سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و گفته‏اند چون از صفّین به کوفه بازگشت به شبامیان گذشت و آواز گریه زنان را بر کشتگان صفین شنود . حرب پسر شرحبیل شبامى که از مهتران مردم خود بود به سوى حضرتش آمد . امام فرمود : ] چنانکه مى‏شنوم زنان شما بر شما دست یافته‏اند چرا آنان را از افغان باز نمى‏دارید ؟ [ حرب پیاده به راه افتاد و امام سواره بود ، او را فرمود : ] بازگرد که پیاده رفتن چون تویى با چون من موجب فریفته شدن والى است و خوارى مؤمن . [نهج البلاغه]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» جرعه نوش زمزم ولا.....

ایّام « فاطمیه» که می‌رسد، دلهای عاشق و بیقرار، «سرود غم» می‌خواند و منظومه اندوه می‌سراید.
وقتی یک بوستان، خزان زده شود،
وقتی یک گل، پرپر گردد و بلبلی به هجران گل مبتلا شود،
چه می‌ماند؟ جز فصل نالیدن و موسم گریستن؟
فراق فاطمه، تنها علی را داغدار نکرد، بلکه چشم فضیلتها در داغ آن محبوبه پیامبر، خون گریست و دیدگان ارزشها، همواره گریان آن مظلومه تاریخ ماند
.
امروز، اگر آسمانِ دلِ ما هم ابری است، اگر هوای چشمان ما هم به یاد «رنج فاطمه» و «غربت علی»، بارانی است،این، تداوم همان گریستن‌های حسن و حسین علیهم السلام و زینب و کلثوم است.
به عشق زهرا‌علیهاالسلام دلخوشیم و از شهادتش دلخون!
هنوز هم سوالهای ما بی‌پاسخ مانده است.
مگر فاطمه، تنها یادگار حضرت رسالت نبود؟
مگر سینه‌اش، بوسه‌گاه محمّد نبود؟ مگر پیامبر، هر روز هنگام عبور از برابر«خانه فاطمه» به اهل آن خانه سلام نمیداد؟ مگر «مودّت ذی القربی» توصیه قرآن و اجر رسالت رسول نبود؟مگر خداوند، خشم و رضای فاطمه را، خشم و رضای خویش قرار نداد؟
پس چرا آن همه گریه و اشک؟ چرا آن همه بی‌حرمتی به حریم فاطمه؟
و چرا آن همه جفا بر آل مصطفی؟
«ایّام فاطمیه»، مجموعه‌ای از جگرهای سوزان، چشمهای گریان، عزاداران سیه‌‌پوش و عاشقان درد آشناست.
فاطمیّه، «فهرست غم» است، «سند مظلومیت» و « ادّعانامه شیعه» است.
این روزها، ایّام مرور اوراق کتاب رنج زهراست. و هر ورق، شامل چندین « سوگ سروده» و «رنجنامه» است.
خدا را شاکریم که نعمت «غم زهرا» را ارزانی‌مان کرده‌ است.
همنوایی روحهایمان با اندوههای علی و فاطمه، نشان از سیراب شدن جان از «کوثر ولایت» است.
این غم و اشک، نشانه «محبّت» است
. و …
«تا نسوزد دل، نریزد اشک و خون از دیده‌ها».
هر چند ایّام فاطمیه، داغ ما تازه می‌شود، امّا مرور بر این «فهرست غم»، ما را به فاطمه نزدیکتر می‌کند،
جانمان، جرعه نوش «زمزم ولا» می‌شود،
قلبمان شفافیّت زهره زهرا را بهتر لمس می‌کند،
گریه‌ها، شفیع ما می‌گردد، تا در آستان عترت، عزّت یابیم،
قطرات اشک، در سوگ «اهل بیت»، ما را هم اهل این «بیت» می‌کند و مهمان سفره تولّا
.




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( پنج شنبه 99/10/25 :: ساعت 12:27 عصر )

»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]