آرام آرام باز می آیی و من هنوز در حصار نفس خویش گرفتارم
باز هم ندای مناجات سحر گاهی به گوش می رسد و من هنوز نمی توانم با خود خودم هم زبان شوم
نمی دانم چرا در این همه سال به این چند روز امید دارم
گویی باورم شده که مرا در این ماه خواهند بخشید ، گاهی به خودم می گم به چه بهانه ای تو را ببخشد ، به کدامین مناجات و کدام ترک گناه ، به کدام ثواب و کدام عمل خیر
به کدامین لحظه ، به کدامین قطره اشک ، تو که این همه مدت حتی ساعتی اشک نیاز بر چشمانت جاری نشده............