در روایات معصومان (ع) به صور گوناگون تشویق به وقف شده؛ از جمله پیامبر (ص) فرموده است:«اذا مات ابن آدم انقطع عمله الا من ثلاث: صدقه جاریه او علم ینتفع به او ولد صالح یستغفر له؛ وقتی آدم بمیرد، پرونده ی ِعمل وی مسدود می شود، مگر در سه مورد: صدقه جاریه، علمی که از آن نفع برده شود و فرزند صالحی که برایش دعا کند.«؛ (بحار الانوار، ج2، ص22)
همچنین امام صادق (ع) فرموده است:«لیس یتبع الرجع بعد موته من الاجر الاثلا ث خصال: صدقه موقوفه لا تورث او سنّه هدی سنها و کان یعمل بها وعمل بها من بعده او ولد صالح یستغفرله؛ پس از مرگ آدمی پادا شی به دنبال فرد نمی آید، مگر در سه خصلت: صدقه ای که فرد در زمان حیاتش جاری و برقرار ساخته که پس از مرگش تا قیامت جاری و برقرار می ماند؛ صدقه ای که وقف کرده و به ارث گذاشته نمی شود، و نیز سنّتی که برقرار نموده و در زمان حیاتش به آن عمل می شده و پس از وفاتش به آن عمل می شود. فرزند صالحی که برایش طلب آمرزش کند.«؛ (همان،ج6، ص293)............
همچنین امام صادق فرموده است:«ست خصال ینتفع المؤمن بعد موته؛ ولد صالح یستغفرله و مصحف یقرأمنه و قلیب یحفره و غرس یغرسه و صدقه ماء یجریه و سنّه یؤخذ بها بعده؛ شش خصلت است که پس از مرگ مؤمن به مؤمن نفع می رسد: فرزند صالحی که برایش طلب آمرزش کند و قرآنی که از روی آن خوانده می شود و چاهی که حفر می کند و درختی که غرس می کند و صدقه ی آبی که جاری و مستمر می سازد و سنّت خوبی که پس از آن پیروی شود.«؛ (همان، ج71، ص 257)
چنان که در روایات یاد شده و نظایر آن بر می آیذ،از وقف به صدقه ی جاریه تعبیر شده؛چون استمرار دارد و از همین جاست که گفته شده: از جمله شرایط وقف استمرار و دوام آن است؛ یعنی وقف باید برای همیشه باشد و وقف موقّت درست نیست. (محقق حلی، 1377، ص448)
هر چند که مالکیه، ابدی بودن وقف را شرط صحّت آن ندانسته و گفته اند: «صحیح است که وقف برای مدّت محدودی مثل یک سال معیّن صورت گیرد.پس از این مدّت، ملک به صاحبش بر می گردد.»بیش تر فقیهان امامیّه معتقدند که اگر قصد موقّت شود، وقف صحیح نیست؛ ولی اگر مالک قصد حبس کرده باشد، حبس صحیح است و اگر قصد وقف کرده باشد، وقف و حبس هر دو باطل است؛ چه آن که وقف و حبس با هم تفاوت دارند؛ زیرا با وقف، ملک کاملاً از ملکیّت واقف خارج می شود؛ بدین سبب مالک از تصرّف در آن منع می شود و آن مال به صورت ارث به ورثه ی واقف منتقل نمی شود، بر خلاف حبس که عین ملک حبس شده بر حبس کننده ی آن باقی است و امکان فروش و انتقال ان از طریق ارث وجود دارد.
با وجود این برخی از فقیهان امامیّه همچون صاحب عروه با تمسک به حدیث «الوقف علی حسب ما یقفه الواقف»وقف موقّت را صحیح دانسته اند. (فیض، 1370، ص382)
لزوم استمرار وقف و دائم بودن آن از ماده 61 قانون مدنی نیز استفاده می شود که در ان گفته شده:«وقف بعد از وقوع آن به نحو صحت و حصول قبض لازم است و واقف نمی تواند از آن رجوع کنند یا درآن تغییری بدهد یا از موقوف علیهم کسی را خارج کند یا کسی را داخل در موقوف علیهم کند.
در پاره ای از روایات، هر نوع کار خوبی صدقه دانسته شده؛ چنان که امام صادق (ع) فرموده است:«کل معروف صدقه و اهل المعروف فی الدنیا اهل المعروف فی الاخره و اهل المنکر فی الدنیا اهل المنکر فی الاخره«؛ امّا وقتی که صدقه فقط به معنای وقف به کار رود، با قراینی هم چون جاریه و مشابه آن همراه است.
افزون بر این که معصومان (ع) از طریق گفتار، وقف را تشویق کرده اند، به صورت عملی هم آن را تشویق کرده اند؛ یعنی عملاً سنّت وقف را انجام می دادند؛ چنان که علی (ع) تمام زمینی که از تقسیم فیء به وی رسیده بود وقف زوار بیت الحرام و سالکان راه حج کرد و فرمود: «به فروش نمی رسد و ارث کذاشته نمی شود و هر که آن را بفروشد و آن را حبه کند، لعنت خدا و ملائکه و همه ی مردم بر او خواهد بود.«؛ (محمدی ری شهری،ج10، ص 614)
هم چنین پیامبر (ص) زمینی را وقف کرد و منافع آن را برای ابن السبیل صدقه قرار داد و تشویق های حضرت در خصوص وقف اموال چنان مؤثر واقع شد که در بسیاری از مسلمانان پس از جنگ خیبر می خوماتند اموال خود را وقف کند؛ امآ حضرت اجازه وقف بیش تر از یک سوّم اموالش را به ایشان نداد. هم چنین بعضی از اصحاب رسول خدا، اموالی را وقف کردند و حضرت کار ایشان را تنفیذ و تحسین کرد. (سلیمی فر،1370،ص15)