اما این منطقه ناگفتنیها زیاد دارد و ناگفته هایش را شهید آوینی شنید و آنجا را برای شهادتش انتخاب کرد؛ و می گویم انتخاب کرد تا کربلای ایران و شهدای مظلومش گمنام نماند و به واقع اگر او در آنجا به شهادت نمی رسید چقدر نام ان را می شنیدیم؟!!!
بسیجیها در این قتلگاه، هشت تا چهارده کیلومتر با پای پیاده میان رمل و ماسه روان گذشتند با تجهیزاتی تقریبا 12 کیلویی و بعضی مجبور بودند قطعات چهل کیلویی پلی را هم حمل کنند که قرار بود برای عبور رزمندگان روی کانالها تعبیه شود؛ و اما موانع؛ اصلا والفجر مقدماتی را عملیات موانع می گفتند! بسیجیها برای رسیدن به خط دشمن حرکت می کردند که با مجموعه ای از کانالها، سیم خاردارها، میدانهای مینی که گاه عمقش به 4 کیلومتر می رسید مواجه می شدند؛ یکی را رد می کردند، به بعدی می رسیدند. از موانع معروف فکه، کانالهایی است به عرض 3 تا 9 متر و عمق 2 تا 3 متر که پر بودند از سیم خاردار، مین والمر و شبکه های پر از مواد آتش زا، تا چند نفر روی مینهای کاشته شده زیر رمل و ماسه ها پرپر نمی شد، بقیه از وجودش با خبر نمی شدند!
فکه کربلای ایران است، نحوه شهادت شهدا و مجروحینش ... آنهایی که دشمن در میان شیارها محاصره شان کرد.
گروه تفحص در حین عملیات جستجو به سیمهای تلفنی رسیدند که از خاک بیرون زده بود و رد آنها به یک دسته از شهدا رسید که دست و پایشان به همین سیمها بسته شده بود و معلوم بود زنده به گور شده اند! اجساد مطهری هم کشف شد که معلوم بود قبل از شهادت آنها را آتش زده اند.
از گردان حنظله چیزی می دانی؟ سیصد نفر در یکی از کانالها محاصره شدند و اکثرا با آتش مستقیم دشمن و یا تشنگی مفرط شهید شدند و تن به اسارت ندادند. اذن دخول فکه تشنگی است؛ در یادداشتهای باقیمانده ار یکی از شهدای گردان حنظله آمده است:" امروز روز پنجم محاصره مان است؛ آب را جیره بندی کرده ایم، نان را جیره بندی کرده ایم، عطش همه را هلاک کرده ، همه را جز شهدا که حالا در کنار هم در انتهای کانال خوابیده اند. دیگر شهدا تشنه نیستند، فدای لب تشنه ات پسر فاطمه!"
فکه کربلای ایران است و اذن دخولش تشنگی است؛ باید تشنه باشی، تشنه دیدنش، تشنه معنویتش، تشنه ضجه زدن و راه رفتن روی رملهای داغ باشی تا راهت بدهند؛ مرا که راه ندادند! تا لحظات پایانی بودنمان در جنوب قرار بر رفتن بود، اما...
(( برگرفته از وبلاگ http://arezooaghaii.blogfa.com )) نوشته آرزوآقایی