آقا جون سلام تو رو خدا کمکم کن که این بار دست و دلم نلرزه و درست بنویسم. میدونی امشب شب جمعه چهلمه. چهل شب گریه چهل شب با پای پیاده چهل شب با پای برهنه چهل شب با قلبی امیدوار به کرمت چهل شب سلام بی پاسخ !!!!!چهل شب چشم انتظاری چهل شب به دنبال دل اومدن چهل شب که فقط تو میدونی من چی کشیدم. از بچه گی شنیده بودم اگه چهل شب جمعه حیاط خونه رو آب و جارو کنی حضرت خضر رو می بینی و هر چی ازش بخواهی میتونی بگیری آقا جون امشب شب جمعه چهلمه . چهل شب جمعه هست که خونه دلمو آب و جارو کردم که بیایی و قدم بذاری تو خونه دلم آقا میبینی کنار حوض خونه دلم پای بید مجنون براتون زیر انداز انداختم تا یه لحظه بیایی و بنشینی و خستگی هاتونو بذاری تو قلبم الهی فدای اون قدمهاتون بشم میبینی آقا چقدر براتون ساده می نویسم اینقدر ساده و زلال و شفاف که قلبم رو از پشت دل نوشته هام می تونین ببینین. آقا جون چهل شب جمعه به دنبال این بودم که روی ماهتون رو ببینم اما امشب دلم لرزید اونم چه لرزیدنی با خودم گفتم من چطور میتونم تو صورت یوسف زهرا نگاه کنم با این همه گناه ؟ با اون تازیانه های گناهی که بر صورت آقام زدم؟ با اون نامه اعمالی که وقتی آقام پایان هر هفته میبینه قطرات همچون مروارید اشک چهره ماه گونشو می پوشونه؟ اصلاً من می تونم طاقت نگاه به آقا رو داشته باشم؟آقاچهل شب گذشت چی ازتون بخوام که به من نه نگین؟