این روزها همه از فاطمه می گویند و من باز هم از علی. این روزها همه دلهایشان را روانه ی بقیع می کنند و قلم لرزانم باز پرواز می کند به سمت چاههای خشک کوفه. این روزها همه برای شهادت زهرا نوحه سرایی می کنند و من برای تنهایی علی. این روزها همه شبی را تصور می کنند که علی زهرا را به خاک می سپارد و من شبهایی را میبینم که علی سر بر چاه فرو برده زار می زند. این روزها همه از در و دیوار و پهلوی شکسته حرف می زنند و من باتصور دستهای بسته یک پهلوان آرام آرام می سوزم. این روزها همه از چادر خاکی میگویند و من ازشمشیری به دیوار آویزان.دلهای همه این روزها از درد سیلی می سوزد و دل من از درد خجالت وشرمندگی یک مرد.این روزها زمان شهادت علی است! چون علی بی فاطمه دیگر علی نیست.آری علی با فاطمه علیست.