سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خردها، پیشوایان اندیشه ها و اندیشه ها، پیشوایان دلها و دلها، پیشوایان حواس و حواس، پیشوایان اندام اند [امام علی علیه السلام]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» بغضی غریبانه

عصر جمعه است آسمان قم امروز  ابری است فردا اربعین است  هواشناسی

اعلام کرده فردا آسمان نیمه ابری است اما اگر دل شناس باشی

خواهی گفت من دلی را سراغ دارم که

چهل روز است  تمام ابری است

و فردا عجیب می بارد عجیب .

* امان از دل زینب *




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( جمعه 90/10/23 :: ساعت 5:46 عصر )

»» قسم به صبرت زینب

 * سوگند به زینب...

* إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ *

در آن روزی که آسمان کربلا شکافته شد

* وَإِذَا الْکَوَاکِبُ انْتَثَرَتْ *

و ستارگان بنی هاشم فروریختند...

*  وَإِذَا الْبحَارُ فُجِّرَتْ *

 * سوگند به زینب

در آن روزی که دریا ها از عطش حسینش  متلاطم شدند

 * سوگند به زینب

در آن روزی که قلبش سخت هراسان بود

و چشم هایش در مدار خورشید بر نیزه هزار بار طواف کرد...

* سوگند به زینب...

* فَإِذَا بَرِقَ الْبَصَرُ *

در آن روزی که سر نیزه در چشم عباس برق زد...

ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( چهارشنبه 90/10/21 :: ساعت 12:8 صبح )


»» عاشورایی دوباره

 

چشمانش را که گشود، موج نگاهش را به دریای نگاه عمه فرستاد.

عطر نوازشگر دستان عمه را در هوای ساکت خرابه بویید.

غنچه کبودش را از هم گشود و فریادی به بلندی بام های دنیا

در حنجره اش جان گرفت و همچون نجوایی غریب به گوش رسید که: بابا ...

ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( دوشنبه 90/10/19 :: ساعت 7:15 عصر )


»» طوفان واژه ها

شعری جانگداز از شاعر ارجمند شهر مقدس قم

*استاد سید حمید برقعی قمی*

در حضور حضرت امام خامنه ای( مد ظله العالی)

 

با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد

  
ذهنش ز روضه ها ی مجسم عبور کرد


در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد


شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد


احساس کرد از همه عالم جدا شده است


در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است

..........

 


 

  ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( شنبه 90/10/17 :: ساعت 7:57 عصر )


»» اشک فرات

وقتی عباس در کنار فرات فرود آمد آب در پوست خود نمی گنجید.

فرات در این باور بود که هم اکنون بر لبان باوفاترین ساقی بوسه می زند.

فرات در این اندیشه بود که دستان تشنه ساقی را لبریز میسازد

اما وقتی ساقی فرات را تشنه رها ساخت ، آب را بر روی آب ریخت و فرات

را با باور زیبایش تنها گذاشت اشکی از ساحل نمناک چشمان فرات بر خاک کربلا چکید

ودر پیچ و تاب خیال نهر تنها یک سئوال بود که موج می زد:

(( آخر چرا ؟ ))

 

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( پنج شنبه 90/10/15 :: ساعت 10:23 عصر )

<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]