حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی (دامت توفیقاته) می فرمایند :
"برابر آیه (و ما أصابک من سیّئة فمن نفسک)[1]، همه سیّئهها از نفسِ خود انسان است و اگر چه اصل هستی آنها از نزد خداست؛ چون: (کلّ من عند اللّه)[2]، اما صبغه نقص و عیب و شر و رنگ سیّیء بودن آنها از نفس خود انسان است.
اگر این سیّئات اخلاقی و رذایل نفسانی، متمثّل شود، در صورت حیوان های درنده یا گزنده، ظهور میکند
و از آن جا که هیچ تمثّل و ظهوری، تصادفی و اتفاقی نیست، تمثّل پلیدیهای اخلاقی به صورت درندگی و گزندگی نیز با تمثیل الهی و اظهار ربوبی و به دست خدای سبحان که مصوّر اشیاست، تحقق مییابد. پس آن حیوان های تمثل یافته نیز موجودهای تکوینی و حقیقی بوده و براساس آیات پنج گانه قرآن، دارای ویژگیهای «اسلام»، «تسبیح»، «تحمید»، «سجود» و «اطاعت وانقیاد» هستند. از این رو نه بیدستور خدا، تأثیر میگذارند و نه از فرمان او تخلّف میکنند. یعنی این درنده ها و گزنده ها تمثل یافته رذایل نفسانی شخصی معیّن اند و به اذن خداوند، تنها به همان شخص، آسیب میرسانند. تفصیل این بحث به تفسیر موضوعی معاد، برمیگردد.
اما بخش اصیل انسان یعنی روح او ویژگیهایی دارد که اساس آنها کرامت است. خداوند به این ویژگی چنین تصریح فرموده است که ما بنیآدم را مکرّم کردیم: (و لقد کرّمنا بنی آدم)[3]. آیا مرجع این کرامت، بدن انسان است یا روح او و یا حقیقتی دیگر؟
بازگشت کرامت انسان به بخش طبیعی او، توجیه علمی و معقول ندارد؛ زیرا در میان حیوان ها، زیباتر و ظریف تر از انسان هم فراوان است. همچون طاووس که چشم ها را خیره کرده و بیننده ها را به شگفتی وا میدارد. با این وجود، حیوانی است حرام گوشت که یک رشته از پر زیبای او اگر در لباس نمازگزاری باشد، بطلان نمازش را در پی دارد. اما انسانی سیاه پوست و به ظاهر نازیبا مانند بلال حبشی چنان والاست که بهشت با آن همه زیبایی، همواره مشتاق اوست."