سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شکیبایی، برترین خصلت و دانش، برترین زیور و عطاست . [امام علی علیه السلام]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» فقط من و تو .......

 

***یا فاطمه اشفعی لنا فی الجنة***

ضریح نقره ات به من لبخند میزند .

هر بار که مرا میبیند به من لبخند میزند

چه دیر بیایم چه زود .....

ضریح نقره ایت کلون بهشت است .

مگر نه این که هر کس تو را با معرفت زیارت کند

بهشت بر او واجب میگردد....؟

و اینک این منم

آمده ام با کوهی اندوه بر شانه هایم

با دریا دریا غم در قلبم!

با آسمان آسمان نور در سینه

تا زائر لحظه های با صفای تو باشم

میشود که جام ادراک مرا از معرفت سرشار کنی؟

میشود فقط من باشم و تو

من زیارت نامه بخوانم و تو گوش دهی؟

من همراه فرشتگان آستانت نجوا سر دهم و تو پذیرا شوی.




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( دوشنبه 92/6/18 :: ساعت 9:57 صبح )

»» .......فقط نامت رقیه نبود........

آخرالزمان است و عصر جاهلیت ثانی
مخترعان غربی عِلمشان سر به ثریا کشیده و دار و ندارشان را به حرامی‌ها هدیه کرده‌اند؛

حالا وقتی از بازار شام گذر می‌کنی، به جای سنگ ها، خمپاره‌ها هلهله می‌کشند و فرود می‌آیند ... 



دخترم، آرام باش و گوش فراده!
حرامی ها دو سال است منتظرند تا سه ساله شوی
          خانه ات به جای سقف، آسمان دارد و همه چیز برای پرواز مهیاست
حرامی ها خرابش کرده اند تا "ویرانه نشین شام" شوی
حرامی ها دو سال است که مشق تاریخ می کنند در دمشق؛
تا صحنه نمایش شومشان آماده شود و تو تماشاچی باشی و به تماشاگه راز دختر پادشاه کشور عشق پا بگذاری
          شاهزاده خاتون رقیه سلام الله علیها را می‌گویم
زنجیرهای اسیری دستت،
    شاهدند که خارهای بیابان به تاول پای شاهزاده رقیه بوسه می‌زدند، وقتی او را فرسخ ها پیاده آوردند به همین خرابه ها؛  
                 به همین مسلخ عشق!
آن ها نیک می دانستند که سه ساله حسین علیه السلام با سر پدر آرام گرفت و چون لب به لب های پدر نهاد، جان سپرد.
پس چشمان تو شهادت داد که چگونه پدرت را به مهر حسین علیه السلام سر بریدند و
        چشمان یتیم تو شاهد بود که مادرت را پیشت سر بریدند تا اگر بهانه گرفتی، نگوید "پدرت به سفر رفته"
 
همه جا کربلاست و همیشه عاشورا
        پس شیعه را تا به بلای کربلا نیازمایند از دنیا نخواهند برد!
سرت را بالا بگیر، که طعم بلای کربلا را چشیده ای؛ و لایق زیارت شاهزاده خاتون رقیه شده ای!
سرت را بالا بگیر و بگو  

                السلام علیکِ یا بنت الحسین



***تصویر بالا یک دختر شیعه سوری را نشان می‌دهد که توسط سلفی ها به زنجیر کشیده شده و پدر و مادرش را پیش چشمش سر بریدند.***



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( چهارشنبه 92/6/13 :: ساعت 6:34 عصر )

»» پلاک گمنامی .......

گفتیم یا اباالفضل، اباالفضل ها پیدا شدند

ایام عید بود. دقیقاً یادم نیست چه سالی، ولی آن شب مصادف شده بود با شب ولادت آقا امام رضا(ع). در سنگر بچه های 31 عاشورا مراسم جشنی برپا شد. آخر مراسم، نوبت من شد که بخوانم. نمی دانم چرا، اما دلم دامن گیر آقا قمر بنی هاشم شد. توسلی پیدا کردیم به جانب آقا. عرض کردم: ارباب! شما مزه شرمندگی رو چشیده اید نگذارید ما شرمنده خانواده شهدا شویم.

مراسم تمام شد. صبح قرار شد پای کار برویم. از بچه ها پرسیدم: رمز امروز به نام که باشد؟ فکر می کردم همه می گویند «یا امام رضا». آخر آن روز، روز ولادت آقا بود. اما حاج آقای گنجی گفت: بگو یا اباالفضل. گفتم: امروز روز ولادت امام رضا(ع) است. ایشان گفت: دیشب به آقا متوسل شدیم. امروز هم به نام ایشان می رویم عیدی را از دست آقا بگیریم. یا اباالفضل را گفتیم و حرکت کردیم................



ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( سه شنبه 92/6/12 :: ساعت 6:5 عصر )


»» گر مرد رهی بسم الله ........

مگر می شود عاشق باشی و نسیم آمدنش را حس نکنی؟

*****یا رب الحسین ( ع ) *****

آرام آرام حال و هوای دلمان بوی محرم حسین ع را میگیرد.

قلب لباس مشکی ام تند تر می تپد و دریای شور و عزای محرم پر تلاطم تر

شهر و کوچه و خیابان بعد بیعت غدیر پچ پچ نمکدان شکنان را می شنوند و در دلشان دلهره ای است

آرامش و سکون در این حال معنایی برای تعریف ندارد

چندی بعد

کاراوان کربلائیان به نینوا می رسد.

کم کم گره معجرها باید محکم تر شود و کودکان آماده تشنگی

یاران حسین (ع ) وضوی شهادت بگیرند و علمدار مولا خود را آرام آرام آماده شنیدن صدای " الان انکسر ظهری" ارباب کند

و برای ما چه سخت است که هر سال تاریخ کربلا تکرار شود

و چه دلسوز

ولی پر پیام!

فهم قیام امام حسین( ع ) و عاشورا

فهم حامی ولی بودن و بصیر بودن

این عرصه ، بسیار دشوار است،

دریا مواج است و

ریزش بسیار

گر مرد

رهی،

بسم الله...




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( دوشنبه 92/6/4 :: ساعت 5:27 عصر )

»» عطر جنت

روز آخر چقدر عرفانی ست

چشم هایم عجیب بارانی ست

عطر جنت تمام شد افسوس

آخرین لحظه های مهمانی ست

خدای خوبم....... وقتی به نماز می ایستم به گونه ای نماز می خوانم گویی هزاران خدا دارم

اما تو هنگام نمازم به نحوی به من عنایت داری که انگار همین یک بنده را داری.

خدای مهربان تر از مادرم.......حسرت یک چیز بر دلم مانده است

آن هم نمازی ست بی یاد دنیا و مملو از یاد تو........ دلم به دو رکعتش هم راضی است.

خدای عزیزم ......... من اگر بد کنم تو را بنده بسیار است ،

اما اگر تو با من مدارا نکنی مرا خدایی دیگر کجاست؟؟؟؟؟؟




نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( پنج شنبه 92/5/17 :: ساعت 7:51 عصر )

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]