سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و فرمود : ] حکمت را هر جا باشد فراگیر که حکمت گاه در سینه منافق بود پس در سینه‏اش بجنبد تا برون شود و با همسانهاى خود در سینه مؤمن بیارمد . [نهج البلاغه]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» تو واجب ترک شده ای .....

پدیده جهانی شدن در زندگی بشر معاصر باعث شده تا او آرامش را از راههایی غیر از مجرای اصلی خود جستجو کند؛ چرا که در ذات همه انسانها فطرت خداجویی و حقیقت طلبی که بر فطرت الهی است نمایان است. (1) و این تشنگی باعث شده تا او به هر سرابی دست یازد. در این اثنا گروهی از غیبت همیشه حاضر ما استفاده کرده و به تشکیل جنبشهای ناقص دست زده اند که همه آنها حاصل دست افرادی است که شاید اندکی استعداد داشته و تنها، تجربه شخصی زندگی خود را نظام مند نموده و تحویل بشریت می دهند. (2)
حجتم! بشر نمی داند که التهاب و بیماریهای روحی او با امثال این به ظاهر دواها التیام نخواهد یافت و سوختگی روحشان برطرف نخواهد شد و تنها توئی که مرهم هر دردی!
اضطرابها، افسردگیها و نگرانیهای آزاردهنده همگی نشان دهنده این است که انسان به خاطر بعد ادراکی اش نمی تواند خود را مشغول جهان مادی کند. وجود مقدس تو لطفی است الهی! که خداوند برای امنیت، این بزرگترین نعمتش را بر ما ارزانی داشته است. تو خود حرمی هستی امن، که ذات اقدس، حرم امنش را این گونه معرفی نموده است. (3) کاش بشر می فهمید تو تنها ساحل امن امید در طوفان گردابهای متلاطم فتنه در دوران بربریت مدرن هستی! در این جهان طوفان زده تنها تویی که او را امیدوار نگه داشته و به او خدمت می کنی! (4)
آدمی فراموش کرده که مهر سر نهادن به فرمان تو ای مولای من، میثاق محکمی است که پروردگار مهربانم از صبح ازل در عالم ذر از همه ی بنی آدم گرفته است. (5) چرا این قوم عدالت گریز شده اند؟! آیا می توان گفت تو را نمی شناسند؟! آیا امکان دارد بدون شناخت، عهدی بسته باشند؟! مگر نه این است که به قرب الهی خواهیم رسید زمانی که بدون دیدن تو به وجودت ایمان داشته باشیم؟! (6)

اضطرابها، افسردگیها و نگرانیهای آزاردهنده همگی نشان دهنده این است که انسان به خاطر بعد ادراکی اش نمی تواند خود را مشغول جهان مادی کند. وجود مقدس تو لطفی است الهی! که خداوند برای امنیت، این بزرگترین نعمتش را بر ما ارزانی داشته است

چه کرده است آدمی که دور از وطن و غایب شده ای؟ (7)  و حال به انتظار نشسته که بیائی و تسلای روحش در این جاهلیت مدرن باشی؟ مگر نه این است که تو ذخیره الاهی و موعود همه ی انبیا هستی؟ صد و بیست و چهار هزار راهنمای طریق معرفت آمدند تا او را به آرامش برسانند ولی چه کردند انسانها؟! یکی را سر بریدند! و دیگری را سوزاندند! و آن یکی را به دو نیم کرده و آنان را ساحر خواندند!
اینک تو تنها گزینه پیش روی بشریتی که وارث تمام کمالات انبیا و اولیایی و تنها به دستان مبارک توست که آرامش و امنیت سرازیر خواهد شد. و کام بشر از شهد معرفت سیراب!
چه شده آدمی را که در نبود باران و وجود قحطی و خشکسالی سر و پا برهنه به بیابان رفته و و نماز استسقا می خواند. اما با وجود دوازده قرن خشکسالی معنوی و در زمانی که دین مانند آتش در دست نگه داشتن است برای ظهور تو عریان پا و سر، و آشفته به بیابان کشیده نمی شود؟!
چرا ندای "هل من معین" کربلای غیبت تو با هلهله تکفیری ها و سعودی ها و... بی لبیک مانده؟ بشر با تمام پیشرفت و علم و تکنولوژی هنوز به خاطر بی ایمانی در جاهلیت است، جاهلیتی مدرن از نوعی دیگر! چهره ها انسانی، و قلوب شیطانی است. شاید اصحاب گمان نمی کردند به زودی این اتفاق می افتد زمانی که رسول مهربانی (صلی الله علیه و آله) فرمود: وای بر فرزندان آخرالزمان به سبب پدرانشان! به ایشان عرض شد به سبب پدران مشرک و کافرشان؟ فرمودند: نه! از پدران مسلمانشان که هیچ از واجبات به آنها یاد نمی دهند...!  آری آن تو واجب ترک شده و ناشناخته مانده ای!
آدمی نمی داند که تو تنها آرامش دهنده ای هستی که می توانی آرزوی او را محقق سازی. او اطمینان و آسایش را در جوار دنیا طلبان و به ظاهر صلح دوستان و طرفداران حقوق بشر می داند. او منجلابها و مردابهای گندیده را با دریای ناب وجود تو اشتباه گرفته است؟
اللهم ان تُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ، وَ أنْ تُعَجِّلَ خَلاصَنا مِنْ هذِهِ الشِّدَّةِ، یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَالْأبْصار، یا سَمیعَ الدُّعآءِ، إنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیرٌ، بِرَحْمَتِکَ یا أرْحَمَ الرّاحِمین.

پی نوشت:

1  . روم/ 30
2  . ملک همیلتون، جامعه شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، ص 324
3  . آل عمران/ 97
4  . گوستاو لوبون: بزرگترین خدمتگزاران عالم همان اشخاصی هستند که توانسته اند بشر را امیدوار نگه دارند.
5  . سید حسن شیرازی، موسوعة الکلمة، ج 1، صص 93-94 بر اساس حدیث قدسی.
6  . ابو جعفر محمد بن بابویه قمی (شیخ صدوق)، کمال الدین و تمام النعمة، ج2 ، ص 339
7  . همان، ص 361



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( پنج شنبه 94/12/6 :: ساعت 5:39 عصر )

»» لغات و کنایات گویش قمی

تنها نرم افزار آندروید که به تحلیل و بررسی گویش و لهجه قمی پرداخته است. در این راه اولین هستیم اما کامل ترین  (نه)  . امید اینکه یاری مان کنید تا بتوانیم بهتر از این برایتان بدرخشیم.

مطالب این نرم افزار که به بررسی زبان و لهجه مردم قم اختصاص دارد، در دو بخش سامان یافته است: نخست کلمات محاوره ای که از نظر آوایی، دستوری و مفهومی بررسی شده و سپس فهرستی از واژه ها و اصطلاحاتی که هنوز بسیاری از آنها در زبان روزمره و محاورهای مردم قم تداول دارد. به صورت الفبایی تنظیم شده است.

استفاده از این نرم افزار را به تمامی ادب دوستان و همه عزیزانی که به آشنایی با گویش و لهجه اقوام مختلف علاقمندند علی الخصوص جوانان خوب شهر قم که شاید از در عصر حاضر از گویش شیرین و نمکین !!! قمی فاصله گرفته اند توصیه می کنم.

ارادتمندتان

عامری نسب

نرم افزار (( لغات و کنایات گویش قمی )) از طریق لینک زیر  در *** کافه بازار *** قابل دریافت می باشد.

https://cafebazaar.ir/app/lahjehyeqomi.mh.a/?l=fa


 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( شنبه 94/11/24 :: ساعت 7:14 عصر )

»» وقف ، چرا و چگونه ؟ .........

چرا وقف کنیم؟

ایجاد انگیزه برای انجام وقف

طرح مسأله:

پرسش هایی: از قبیل چرا وقف می کنیم؟ چرا باید وقف کنیم؟ چرا انسان های عاقل و دانشمند مال خود را وقف کرده و می کنند؟ وقف چه خدمتی به واقف و سایر مردم می کند؟ و... واقعاً پرسش های مهمی است که نیاز به پاسخ منطقی دارد. پاسخ به این پرسش ها را- بطور غیر مستقیم- تحت عنوان چند تحلیل، در این کلمه بیان می کنیم. 

ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( شنبه 94/11/24 :: ساعت 6:53 عصر )


»» برای شهید محمد حسین سراجی

خبر کوتاه بود و پون پتک محکم

((محمد حسین پرید ))

پرسیدم دوباره بگو . گفت محمد حسین پرید . عرق سردی بر پیشانی ام نشست. باور نمی کردم. گیج شدم . زانوانم سست شد. همانجا کنار خیابان روی زمین نشستم. دیگر صدایی نمی شنیدم. حتی صدای کسی که از کنارم رد می شد و متوجه شرایطم شده بود را نشنیدم. قلبم به شدت می زد. و ناگهان اشگم سرازیر شد.( آقا چی شده؟ می تونم کمکتون کنم؟) صدای یک رهگذر بود با حالت خاصی از پشت پرده اشک نگاهش کردم و گفتم محمد حسین هم پرواز کرد. رهگذر با بهت نگاهی کرد و دور شد. حالا من بودم و همه خاطراتی که با محمد حسین در ذهنم مجسم می شد.

2 ماه قبل مانوری داشتیم در محدوده ی اتوبان قم گرمسار . هوا سرد بود منو که از دور دید گفت : (( می دونستم که می آیی مگه میشه مانور باشه و تو نباشی)) رفتم جلوتر دست داد . دستاش سرد مثل یه تیکه یخ بود. گفتم مگه دستکش نداری؟ گفت :(( مگه اینجا همه دستکش دارن؟))روز مانور اصلی فرا رسید. مسیری تقریباً  4 کیلومتری را باید به صورت رفت و برگشت تا محل اصلی مانور می رفتیم و برمی گشتیم . در طول مسیر با هم بودیم . دائماً در حال ذکر گفتن بود و گه گاه زمزمه هایی  با خود داشت. گفتم محمد حسین بلند تر بخون تا فیض ببریم. گفت : دلم خیلی برای سید کمال تنگ شده. خیلی بی معرفت بود. قرار نبود مارو تنها بذاره .( سید کمال کاظمی از برادران سپاه بود که در پادگان 19 دی به شهادت رسید.) و شروع کرد به زمزمه :(( عزیزان می روند نوبت به نوبت.........خوش آن روزی که نوبت من آید ....))

بعد گفت : (( می خوام برم سوریه بیا با هم بریم بالاخره تو تخصص قناسه و 12/7 داری و می تونی خیلی موثر باشی.)) گفتم محمد حسین تو برو اگه خوش مزه بود بیا و برای ما هم تعریف کن. گفت: (( من میرم و وقتی برگشتم دلت می سوزه ها بیا بریم .........)) و اون رفت و برگشت و دل همه را سوزاند دل همه را..............

خوشا بحالت محمد حسین

در اوج پروازت دعایمان کن تا دل کندن از این زمین خاکی را یاد بگیریم.

 

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( یکشنبه 94/11/18 :: ساعت 5:48 عصر )

»» ارباب آب ..........

دستان مبارکش که به آب خورد............ یادش افتاد وصیت های علی را

............

کنارش بمان...........

مظلوم تر از حسین وجود ندارد......

و چنان سراسیمه بازگشت که..................... دستانش را جاگذاشت......



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( یکشنبه 94/7/26 :: ساعت 5:20 عصر )

<      1   2   3   4   5   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]