سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و او را از قدر پرسیدند ، فرمود : ] راهى است تیره آن را مپیمایید و دریایى است ژرف بدان در میائید ، و راز خداست براى گشودنش خود را مفرسایید . [نهج البلاغه]
زمینیان آسمانی
 
 RSS |خانه |ارتباط با من| درباره من|پارسی بلاگ
»» مظلوم ترین

آقای من !

مولای غریب من !

 پدر مهربان اهل عالم !

از کجا آغاز کنم ؟ از خود بگویم یا از دیگران ؟ از خود آغاز می کنم

که اگر هر کس از خود شروع کند، امر فرج اصلاح خواهد شد !

می خواهم به سوی تو برگردم، یقین دارم بر گذشته های پر از غفلتم

کریمانه چشم می پوشی، می دانم توبه ام را قبول می کنی و با آغوش

باز مرا می پذیری، می دانم در همان لحظه ها، روز ها و سالهای غفلت هم،

برایم دعا می کردی. من از تو گریزان بودم اما تو چون پدری مهربان دورادور

مرا زیر نظر داشتی ...... .

البته که، ما مولای متقیان حضرت امیرالمؤمنین(ع) را به حق اول مظلوم عالم می دانیم .

هر ساله در ایام فاطمیه به یاد مصائب و مظلومیت حضرت فاطمه (س) اشک ماتم می ریزیم .

به هر مناسبت و در هر مصیبتی بر مظلومیت سیدالشهداء(ع) و اهل بیت مکرمش می گرییم .

شنیدن نام قبرستان بقیع ما را از خود بی خود می کند و اندوه را بر دلهایمان می نشاند !!

بر غربت امام موسی بن جعفر(ع) در سیاهچال های بغداد اشک غم از

دیدگان جاری می سازیم .


با تمام وجود آماده زیارت امام رضا(ع) می شویم و ایشان را غریب الغربا می نامیم !

امام دهم و یازدهم را عسکریین لقب داده ایم و مظلومیتی بالاتر از این

برای آنها قابل تصور نمی دانیم .

اما....اما ........ به غربت امام زمانمان کمتر اندیشیده ایم یا اصلا فکر نکرده ایم !!!!

خود، اولین بیت از این مثنوی هفتاد من کاغذ است ! نا آگاهی

از غربت امام عصر یا باور نداشتن غربت آن جناب یا غفلت از این غربت،

اولین وجه از غریبی امام زمان است !!!



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( جمعه 91/3/19 :: ساعت 11:4 عصر )

»» روز پدر جوری دیگر

سیزدهم ماه رجب روز میلاد مولی الموحدین حضرت امیرالمومنین علی (علیه السلام) و روز پدر است.

امسال علیرضا روز پدر را به گونه ای دیگر برگزار می کند.

امسال علیرضا هم، چون سایر فرزندان شاهد روز پدر را در کنار مزار پدر شهیدش جشن می‌گیرد.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( شنبه 91/3/13 :: ساعت 7:49 عصر )

»» امام شناسی از منظر امام هادی(ع) با تکیه بر زیارت جامعه کبیره

معارف ناب اسلامی چیزی نیست که بتوان آن‌ها را از دید یک انسان عادی تفسیر کرد و به کنه آن واقعیات رسید، بلکه باید به مفسران واقعی یعنی آنان که به اصل و ریشه‌ی این معارف الهی رسیده‌اند مراجعه کرد و از دریای بی‌کران آن سیراب شد.

مسئله‌ی امام شناسی یکی از آن معارف ناب است که هرکس توان رسیدن به آن را بدون راهنمای امام شناس ندارد و از آنجایی که شناخت امام یکی از مسلمات و ضروریات اسلام است، اگر مسلمانی، بدون شناخت امام از دنیا برود همانند مردان جاهلیت از دنیا رفته است. چنان که پیامبر خدا(ص) فرمود:

«من مات و لم یعرف امام زمانه مات میتة جاهلیه[1] » «هر که از دنیا برود و امام زمان خویش را نشناسد به مردن جاهلیت از دنیا رفته است».

براین اساس در قدم نخست باید امام را شناخت و سپس از او پیروی نمود. خداوند این مقام رفیع و بلند را به عده‌ای انگشت شمار که تعداد آن‌ها از دوازده نفر فراتر نمی‌رود، اختصاص داده و پیامبر بزرگوار اسلام(ص) ضمن ده‌ها روایت به نام مقدسشان اشاره کرده و برخی از معصومان‌(ع) همانند امام رضا(ع)[2] و امام هادی(ع) به گوشه‌ای از اوصاف آن‌ها پرداخته اند.



ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( شنبه 91/3/13 :: ساعت 5:13 عصر )


»» دو داستان زیبا از کرامات مولانا امام هادی النقی علیه السلام

اندیشه در دفع دشمن
محمد بن صلت گوید: به حضرت هادى علیه السلام نامه نوشتم که شخصى با من دشمنى مى کند و من به فکر چاره اى افتاده ام که آن را اجرا کنم .
حضرت در جواب نوشتند: احتیاج به آن فکر نیست .
طولى نکشید که آن شخص به بدترین وجهى از دنیا رفت و من از شرّ او خلاص شدم
 
 
 
 مرد نصرانى و نجات او از مرگ
هبة بن منصور موصلى گوید: در دیار ربیعه مردى نصرانى به نام یوسف بن یعقوب زندگى مى کرد که با پدر من آشنایى داشت . روزى به خانه ما آمد و این داستان را نقل کرد:
از طرف متوکّل مرا به سامرّا جلب کردند. چون از زندگى مایوس شدم و از آن طرف بزرگوارى و عظمت على بن محمد الرضا علیهماالسلام را شنیده بودم ، متوسل به آن حضرت شدم و صد دینار به آن حضرت نذر نمودم .
وقتى به پدرم گفتم ، مرا تشویق کرد و گفت : اگر چیزى باعث نجات تو باشد، همین نذر خواهد بود.
وقتى به سامرّا رسیدم با خود گفتم : تا کسى از آمدن من مطلع نشده به نذرم عمل کنم ، ولى اولین دفعه بود که به سامرّا رفته بودم ، نه آشنایى داشتم و نه جایى را مى شناختم . به مرکب خود سوار بودم و مى ترسیدم خانه امام علیه السلام را از کسى سوال کنم ؛ چون نصرانى بودن من ظاهر بود. عنان مرکب را واگذاشتم که به هر طرف که مى خواهد برود و متحیر بودم که چه کنم و مرکب را به کجا ببرم . تا این که به در خانه شخصى رسیدم ، از او پرسیدم : این خانه کیست ؟
گفت : على بن محمد الرضا علیه السلام است .
تعجب کردم و ((الله اکبر)) گفتم و این را یک علامت دانستم . لحظه اى توقف نکرده بودم که خادمى بیرون آمد و گفت: یوسف بن یعقوبى تویى ؟
گفتم : آرى .
گفت : داخل شو و در این دهلیز بنشین .
گفتم : این هم علامت دیگر. نام و نام پدر مرا از کجا مى دانست و حال آن که من در این شهر آشنایى ندارم .
نشستم و فکر مى کردم ، ناگاه خادم بیرون آمد و گفت : صد دینارى که در آستین دارى بده .
صد دینار را دادم و گفتم : این هم علامت دیگر.
طولى نکشید مرا صدا زد، وارد شدم و دیدم امام علیه السلام تنها نشسته ، چون مرا دید، فرمود: خاطرجمع شدى؟
گفتم : بلى .
فرمود: وقت آن نشده که به دین اسلام برگردى ؟
گفتم : دیگر احتیاج به دلیلى نیست و کسى که اهل دلیل باشد همین دلایل براى او کافى است .
حضرت فرمود: هیهات که تو مسلمان نخواهى شد و از اسلام نصیبى ندارى ، لکن پسرت مسلمان مى شود و از شیعیان ما خواهد بود.
سپس فرمود: اى یوسف! گروهى گمان مى کنند که دوستى ما نفعى ندارد، به خدا سوگند! که دوستى ما نافع ترین چیز براى همه است .
آن گاه فرمود: برو که از متوکّل به تو مکروهى نمى رسد.
همان گونه که فرموده بود، من نزد متوکّل رفتم و به خیر و خوبى از دست او نجات پیدا کردم .
هبة الله گوید: من بعد از مدتى پسرش را دیدم که شیعه شده بود و از اکثر شیعیان در اخلاق قوى تر و در اعتقاد و محبت بالاتر بود.
او مى گفت : پدرم به دین نصارا مرد و من بعد از پدرم به اسلام مشرف شدم


نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( شنبه 91/3/13 :: ساعت 2:15 عصر )

»» امام هادی علیه السلام را بیشتر بشناسیم

امام هادی(ع) دهمین رهبر آسمانی است که از سوی پیامبر گرامی(ص) برای اداره امور امت اسلامی معرفی شده است. از نگاه پیروان اهل بیت(ع) امامت و رهبری جامعه تا دوازده نسل بر اساس فرمان الهی و پیامبر(ص) و امامان قبلی تعیین و به جامعه معرفی شده‌اند، در این زنجیره نورانی امام علی النقی معروف به امام هادی و ابوالحسن ثالث دهمین خورشید هدایت امت اسلامی است.

این رهبر بزرگوار، فرزند امام جواد(ع) نوه امام رضا(ع) است که در روستایی از اطراف مدینه به نام «صریا» به دنیا آمد. مادرش کنیزی با فضیلت و پارسا بود که سمانه نام داشت.
تاملی در معنی و مفهوم «هادی» که معروف‌ترین لقب آن بزرگوار است، بسیاری از حقایق را روشن می‌سازد.


ادامه مطلب...

نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » عامری نسب ( شنبه 91/3/13 :: ساعت 1:47 عصر )


<   <<   36   37   38   39   40   >>   >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

جرعه نوش زمزم ولا.....
علی بی فاطمه .........
تشنه لبان رمضان..........
یلدایی غریب
برای شهدای مظلوم مدافع حرم .......
برای تو که گلویت بوسه گاه پیامبر بود............
قیامت بود عاشورا.............
نعمت فهم حسین (ع) ..................
بدون شرح.... اما یک دنیا حرف..............
زمزمه ی دوست دوست ...........
تو واجب ترک شده ای .....
لغات و کنایات گویش قمی
وقف ، چرا و چگونه ؟ .........
برای شهید محمد حسین سراجی
ارباب آب ..........
[همه عناوین(421)][عناوین آرشیوشده]